Abstract:
حقوق بین الملل مجموعه اصول و مقرراتی است که برای تنظیم روابط تابعان فعال حقوق بین الملل یعنی دولتها و سازمانهای بینالمللی با یکدیگر در جامعه بین المللی به کار میرود. حاکمیت دولتها در شکلگیری چنین مقرراتی نقش محوری داشته است. با این حال در چند دهه اخیر شاهد تضعیف این حاکمیت دولتها به نفع بشر و بشریت بودهایم. توجه به حقوق بشر و ایجاد گفتمانی غالب در مناسبات بین المللی در خصوص بشر و منافع بشریت باعث گردیده حاکمیت مطلق و وستفالیایی دولتها رنگ باخته و با مسئولیت دولتها در حفظ حقوق بشر گره خورد. بیشک اندیشههای انسانگرایی در شکلگیری چنین فرآیندی بیتأثیری نبوده است.این تحقیق سعی دارد با روشی توصیفی تحلیلی، به بررسی این فرآیند بپردازد.
International law consist of the set of Principles, Rules and Regulations that accepted for Relations between States and International Organizations in International Community. Sovereignty of State would have a central role in creation of these Regulations. However, Sovereignty of State has been weakened in favor of Human and Humanity duration last few Decades. Focus on Human Right and its benefit and discourse -making for that on International Relation cause to Fading out Westphalian Sovereignty while Responsibility of State for Protection of Human Right has been Highlighted. No doubt Humanist Thoughts has important effects on this process. This article tries study that process by using Descriptive – Analytical Research Method.
Machine summary:
Pavel) 37 (٧٦-p٧٣ ,١٩٦٠ ,Remec اما به تدریج گفتمان غالب در حقوق بین الملل که گفتمان واقع گرایی سیاسی است در اثر جنگ های خانمان برانداز جهانی نقاط ضعف خویش در ناتوانی برای مواجهه با آلام انسانی و فجایع بشری را نشان داد و سبب شد تا جامعه بین المللی دولت ها بار دیگر به فلسفه حقوق طبیعی که توجه ویژه ای به موضوع حقوق بشر دارد توجه نشان داده و مکتب کانتی حقوق بین الملل بر بدنه کاملا حاکمیت محور حقوق بین الملل ترکهایی وارد کند.
(وکیل ، ١٣٩٠، ص ١٨) بر این مبنا برنامه توسعه ملل متحد در سال ١٩٩٣ در گزارش خود تأکید کرد که فرد انسانی باید در مرکز و بطن امور بین المللی قرار بگیرد ( ,UNDP,Human Development Report ٢ .
طرح مفهوم بشریت از ابتدای قرن بیستم و به ویژه پس از پایان جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل متحد تحول محسوسی در جهت شناخت نوعی شخصیت بین المللی برای «فرد» مشاهده می شود، و این خود یکی از ویژگی های حقوق بین الملل معاصر است .
( United Nations Convention on the ١٣٦ Art ,١٩٨٢ ,Law of the Sea) کنوانسیون یونسکو در خصوص حفاظت از میراث فرهنگی زیر آب ١ در مقدمه خود درباره میراث مشترک فرهنگی بیان می دارد که «با تأیید اهمیت میراث فرهنگی زیرآب ، به عنوان بخش جداییناپذیر از میراث فرهنگی بشری و عاملی فوق العاده مهم در تاریخ آدمیان ، ملتها و در روابط شان با یکدیگر در زمینه میراث مشترک خود؛ با درک اهمیت حفظ و نگهداری میراث فرهنگی زیرآب و مسؤولیتی که در این مورد بر عهده تمامی دولتها است ».