Abstract:
خشونت از پدیدههای کهن در رفتار اجتماعی انسانها است. نوجوانان به جهت اقتضای سنی خاص و تأثیری که از محیط خود دارند، بیشتر در معرض رویآوردن به خشونت هستند. هدف این پژوهش، بررسی عوامل پیشگیری از رویآوردن نوجوانان به خشونت است، در این راستا بر نقش یادگیری اجتماعی در خشونتآموزی ایشان تأکید شده و با این رهیافت، عوامل پیشگیری از خشونت را بر اساس مبانی اسلامی، روانشناختی و جامعهشناختی تحلیل میکند. روش این پژوهش، کتابخانهای است و از تجزیهوتحلیل کیفی استفاده شده است. نتایج این پژوهش بر وظایف اجزای نظام تعلیم و تربیت (خانواده، همسالان، مربیان مدرسه، نظام آموزشی و رسانهها) در محورهایی چون گسترش رفتارهای محبتآمیز در خانواده و رفتار مربیان، توبیخ الگوهای خشونت و پاداش نگرفتن آنها، فقدان ارزشهای خشونتآموز در دوستیها و تعمیق باورهای معنوی در کنترل خشم و آموختن مهارت جرأتورزی به جای خشونت تأکید دارد
Violence is an old phenomenon in human social behavior. Adolescence is a specific period of age that adolescents are affected by the environment, therefore they are more likely to be exposed to violence. The purpose of this study is to investigate strategies for preventing violence in adolescents. This study emphasizes the role of social learning in adolescent violence. Moreover, this study analyzes violence prevention factors based on Islamic, psychological and sociological principles. The method of this study is library research and qualitative analysis has been used. The results of this study emphasizes the tasks of the education system components (family, peers, school educators, educational system and media). These tasks contain items which include: developing loving behaviors in family and coaching behaviors, preventing violence patterns and avoiding reward them, lack of violent values in friendships, deepening spiritual beliefs in anger control and assertiveness training instead of violence
Machine summary:
روشهای پیشگیری از گرایش نوجوانان به خشونت (با تأکید بر عنصر یادگیری اجتماعی - بر اساس رهیافت اسلامی) مصطفی همدانی چکیده خشونت از پدیدههای کهن در رفتار اجتماعی انسانها است.
هدف این پژوهش، بررسی عوامل پیشگیری از رويآوردن نوجوانان به خشونت است، در این راستا بر نقش یادگیری اجتماعی در خشونتآموزی ایشان تأکید شده و با این رهیافت، عوامل پیشگیری از خشونت را بر اساس مبانی اسلامی، روانشناختی و جامعهشناختی تحلیل میکند.
نتایج این پژوهش بر وظایف اجزای نظام تعلیم و تربیت (خانواده، همسالان، مربیان مدرسه، نظام آموزشی و رسانهها) در محورهایی چون گسترش رفتارهای محبتآمیز در خانواده و رفتار مربیان، توبیخ الگوهای خشونت و پاداش نگرفتن آنها، فقدان ارزشهای خشونتآموز در دوستیها و تعمیق باورهای معنوی در کنترل خشم و آموختن مهارت جرأتورزي به جای خشونت تأکید دارد.
البته این دو تعریف دارای معیارهایی هستند که در جوامع و فرهنگهای مختلف دارای مصادیق گوناگون هستند؛ ممكن است بلوغ جنسی یا وابستگی به خود در فرهنگ و جامعهای زود آغاز شود و در جامعه دیگر دیرتر (پارسا، 1383، ص 214).
تعمیق باورهای معنوی در کنترل خشم و نیز مهارت جرأتورزی، علاوه بر اینکه نیازمند آموزش توسط خانواده و مربیان و رسانهها است، محتاج حضور ملموس در رفتار و عمل خانواده و مربیان است.
والدین و مربیان اگر این اصل بسیار راهبردی را در عمل خود رعایت نکنند، هرگز نمیتوانند الگوهای خوبی برای رفع دغدغههای تربیتی از جمله پیشگیری از خشونت در نوجوانان باشند.
توبیخ الگوهای خشونت و پاداش نگرفتن آنها: این رویکرد باید بهعنوان یک اصل در دستور کار هر پنج نهاد تربیتی ذکر شده در آغاز یافتههای پژوهش باشد.