Abstract:
نظریههای متعددی راجع به مجازات مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. سزاگرایان معتقدند که اعمال مجازات باید به تناسب آنچه که فرد مجرم استحقاق دارد صورت گیرد.مدافعان نظریه بازدارندگی بر این باور هستند که مجازات باید موجب ارعاب و بازدارندگی شود و طرفداران هدف اصلاحی تصور میکنند که مجازات باید موجبات اصلاح مجرم را فراهم کند.. حامیان عدالت ترمیمی اعتقاد دارند که مجازات باید با هدف جبران خسارات وارده بر قربانی صورت گیرد بدون اینکه از ابزار زندان استفاده شود.. سزادهی، بازدارندگی، اصلاح و بازسازگاری، و عدالت ترمیمی نظریههای عام مجازات نامیده میشوند. جان راولز نظریه مختلط مجازات را مطرح کرده است. او معتقد است که مجازات دارای توجیه مرکبی است که دربردارنده دو یا چند هدف کیفری است. ماهیت ترکیبی نظریههای مختلط مجازات موجب تمایز با نظریههای عام مجازات میباشد. در این سطور به اختصار جنبهها و مسائل بالقوه در نظریههای مختلط مجازات از جمله نظریه سزادهی منفی مطابق رویکرد جان راولز مورد بررسی قرار میگیرد.
Machine summary:
راولز آن را میپذیرد که نظریات اضافی فایدهگرایی مجازات فرض میکنند که بیگناه هرگز نباید مجازات شود اما باید مورد تأیید قرار گیرد که تنها تمرکز بر نتایج فایدهگرایان را به این اتهام آسیبپذیر میکند که نظریه آنها راجع به مجازات، مجازات بیگناه را توجیه میکند.
نه تنها امکانپذیر است که نظریات فایدهگرایی و سزاگرایی در یک تئوری ترکیبی مجازات با هم جمع شوند، بلکه آنها باید با همدیگر مورد توجه قرار گیرند ومنظور شوند.
اشتباهی که بیان میکند یک نظریه سزاگرایی یا ارعابی مجازات محال است زیرا هر یک به طور بنیادی سؤالات متفاوت لیکن سازگاری را مورد توجه قرار میدهند که باید با هم در یک نظریه ترکیبی واحد برای حمایت از نظریه دیگری از مجازات ارائه شوند.
راولز بیان میکند که هر تئوری مجازات باید به دو سؤال در خصوص توجیه راجع به نهاد مجازات و همچنین توزیع و اعمال مجازات را مورد توجه قرار دهند.
سزاگرایان منفی ممکن است پاسخ دهند که استحقاق نقش در توجیه مجازات ایفاء میکند یعنی تنها نسبت به شخص مستحقی که میتواند مجازات شود.
برای مثال، اگر ما تنها شخص مستحق را به میزانی که او استحقاق دارد مجازات کنیم، روشن نیست که چگونه عمل مجازات ما میتواند نسبت به توجیه کلی غیر سزادهی هدف مجازاتی سهیم باشد و نقش ایفاء کند.
اما آنها چگونه متفاوت هستند؟ بنابراین ما میتوانیم کسی را تصور کنیم که ادعا میکند که مجازات باید تنها بر شخص مستحقی اعمال شود که این امر در آثار سودمند آینده نقش دارد.