Abstract:
بیشتر سرودههای حافظ، معیارهای بلاغی نابی هستند که در ساحت زبان و معنا رخ مینمایند و ادراک مخاطب را به لایههایی فراتر از سطح نخستین بیان، رهنمون میسازند. حافظ برای بیان دریافتهای هنری خود در قالب شعر ـ به طور عام ـ و غزل ـ به طور خاص ـ از فرایندی پیچیده مدد میگیرد که امروزه میتوان آن را از منظر نشانهشناسی توضیح داد. بلاغت اعجازگون کلام حافظ در کنار نشانههای چندلایهای که از آنها بهعنوان واژه/ مصالح زبان، بهره برده است، جزء شاخصههای شعر او محسوب میشوند. برای توضیح این امر، نظرات خاص نشانهشناس معاصر، اومبرتو اکو واجد اهمیت بسیار است. تطبیق دیدگاههای او در سرودههای حافظ، میتواند مبناهای نظری قابل توجّهی را دربارۀ نشانهشناسی شعر حافظ فراهم سازد. در دیدگاه اکو، نقش نشانهای، مفهومی محوری دارد و به مثابة حلقة ارتباط میان صورت بیان و صورت محتوا، عمل میکند. این مفهوم از لحاظ کلّی میتواند برتابانندۀ نوعی بلاغت زبانشناختی نیز باشد که مطابقت با مقتضای حال را ـ با توجّه به فصاحت کلام ـ فرا یاد میآورد. مقاله حاضر، بر آن است در پژوهشی توصیفی ـ تحلیلی، دو نشانة زبانی محتسب و دنیا را در یکی از غزلهای مشهور حافظ، بر مبنای رویکرد نشانهشناسی اکو، مورد بررسی قرار دهد. نتایج تحقیق، بیانگر آن است که حافظ از نشانههای ملموس در فضای ذهنی و ادبی روزگارش برای بیان اندیشهها و عوالم شعری خود بهره میگیرد. استفادۀ او از این نشانهها به سطح بیرونی زبان محدود نمیشود؛ بلکه میکوشد به مدد امری که آن را میتوان بهرهگیری از توابع نشانهای قلمداد کرد، دامنۀ بسیار گستردهتری را بیافریند و ساحتی چندبعدی و متکثّر پیدا کند که هم در حوزۀ بلاغت و هم معنا، شایان توجّه است.
Most of the Hafez’s poems are rhetorical criteria that appear in the field of "language" and "meaning," and lead to the perception of the audience to layers beyond the initial level of expression. Hafez provides a complex process for expressing his artistic expressions that we can now explain in terms of semiotics. To explain this, the specific views of Umberto Eco in semiotics are very important. The adaptation of his view on Hafez's poems can provide significant theoretical bases for the semiotics of Hafez's poetry; In Eco's view, "role of the sign" has an implicit concept and acts as a link between the form of expression and the form of content. This concept can, in general, also be a kind of linguistic rhetoric; In the present article, an attempt is made to study the two signs of "Mohtaseb" and "the world" in a descriptive analytical research in one of the famous sonnets of Hafez based on the echo denominational approach. The research results indicate that Hafez uses concrete signs in his literary and contemporary atmosphere to express his poetry's thoughts and realms; his use of these signs is not limited to the exterior level of the language, but he tries to do so by the means that we can use it. Consider the functions of a sign to create a much wider scope and find a multi-dimensional area that is worthy of attention in both rhetoric and meaning.
Machine summary:
تحليل مفهوم بلاغي و زبان شناختي دو نشانۀ زباني «محتسب » و «دنيا» در غزلي از حافظ بر مبناي رويکرد نشانه شناسي اومبرتو اکو يحيي نورالديني اقدم / نرگس محمدي بدر/ سيدغلامرضا غيبي چکيده بيشتر سروده هاي حافظ ، معيارهاي بلاغي نابي هستند که در ساحت زبان و معنا رخ مينمايند و ادراک مخاطب را به لايه هايي فراتر از سطح نخستين بيان ، رهنمون ميسازند.
مقاله حاضر، بر آن است در پژوهشي توصيفي ـ تحليلي، دو نشانۀ زباني محتسب و دنيا را در يکي از غزل هاي مشهور حافظ ، بر مبناي رويکرد نشانه شناسي اکو، مورد بررسي قرار دهد.
اينکه حافظ ، نشانۀ محتسب را جايگزين امير مبارزالدين محمد ميکند و در شعرش به جاي تاختن به يک نفر، از رفتار متحجرانه ، تعصب آلود و رياکارانۀ او نوعي تيپ خلق ميکند، نشان ميدهد حافظ از روي آگاهي و شناخت ، شخصيتي تاريخي را به تيپ اجتماعي- سياسي بدل کرده است که ديگر محدودٔە عمل او به شيراز قرن هشتم منحصر نيست ؛ بلکه ميتواند در هر گوشه از جهان و در هر زماني، نمونه هاي آن بروز يابد؛ چنان که در طول تاريخ ، نمونه هايي مختلف از تأويل گفتار و زبان حافظ به مذاق مخاطب صورت گرفته است که در ميان مردم عادي با عنوان تفأل ، لسان غيب و کشف مراد و...
در تحليل نشانه هاي زباني حافظ ، چنان که اومبرتو اکو معتقد است ، بايد نقش نشانه اي و رابطه اي را که ميان بيان و محتوا برقرار ميشود، مد نظر قرار داد.