Abstract:
بنا به گزارش نهادهای بینالمللی حقوق بشری، وضعیت حاکم در یمن گویای یک وضعیت بحرانی در این کشور است به نحوی که هیچ نهادی در این کشور قادر به تأمین امنیت مردم آن نیست. در چنین شرایطی شورای امنیت میبایست از شأن و منزلت و حقوق اساسی مردم یمن تحت لوای «دکترین مسئولیت حمایت» حمایت نماید. با نگاهی به عملکرد شورای امنیت، این شورا نتوانست در انجام رسالت واقعی خود در زمینه بحران و فاجعه انسانی در یمن موفق عمل کند. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش این است که: علت اصلی استمرار و تعمیق بحران در یمن و عدم تحقق دکترین مسئولیت حمایت شورای امنیت در حل این بحران چیست؟ در پاسخ فرضیه مورد پردازش در چارچوب نظریه نئورئالیسم تهاجمی این است که: سازوکارهای قدرت در ساختار نظام بینالملل در پرتو مناسبات قدرت میان کنشگران رقیب منطقهای باعث ناکارآمدی مسئولیت حمایت شورای امنیت در بحران یمن شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد استراتژی و منافع آمریکا در خاورمیانه با بهرهگیری از اختلافات ج.ا.ا و عربستان سعودی ضمن تأثیرگذاری بر تصمیمات شورای امنیت، مانع تحقق این دکترین در حل بحران یمن شده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانهای میباشد.
According to international human rights organizations, the situation in Yemen indicates a critical situation in the country, so that no institution in this country is able to ensure the security of its people. In such a situation, the Security Council must protect the dignity and fundamental rights of the Yemeni people under the banner of the "Doctrine of Responsibility to Support". Looking at the performance of the Security Council, the Council failed to fulfill its real mission of crisis and humanitarian catastrophe in Yemen. Accordingly, the main question of the research is: What is the main reason for the continuation and deepening of the crisis in Yemen and the failure to fulfill the doctrine of the responsibility of supporting the Security Council in resolving this crisis? In response to the hypothesis being developed within the framework of the theory of aggressive neorealism, the mechanisms of power in the structure of the international system in the light of the power relations between rival regional actors have made the responsibility of supporting the Security Council in the Yemeni crisis ineffective. The findings show that US strategy and interests in the Middle East have benefited from the differences between the Islamic Republic of Iran and Saudi Arabia, while influencing the Security Council's decisions to prevent the doctrine from resolving the Yemeni crisis. The research method is descriptive-analytical using library resources.
Machine summary:
در ٢١ فوريه ٢٠١٤ با ميانجيگري شوراي همکاري خليج فارس يک همه پرسي برگزار شد که در آن هادي به عنوان رئيس جمهور جديد يمن انتخاب شد، مقرر شد منصور هادي از سال (٢٠١٢ تا ٢٠١٤) رئيس جمهور انتقالي باشد و در سال ٢٠١٥ انتخابات برگزار شود، طي اين مدت گفت وگوهاي ملي در جريان بود که ناگهان منصور هادي اعلام استعفا کرد و در ٢١ فوريه ٢٠١٥ در حالي که دوره رياست جمهوري انتقالي وي نيز به پايان رسيده بود به عربستان رفت و براي بازگشت به قدرت درخواست کمک کرد متعاقب آن در ٢٥ مارس ٢٠١٥ ائتلافي از برخي کشورهاي عرب منطقه به رهبري عربستان حملات هوايي خود را با نام عمليات «طوفان قاطعيت » عليه يمن آغاز کردند، طبق مفاد منشور ملل متحد، وظيفه اصلي حفظ صلح و امنيت بين المللي به عهده شوراي امنيت گذارده شده است و شورا مؤظف است در چارچوب اهداف و اصول سازمان عمل کند.
متعاقب آن در ٢٥ مارس ٢٠١٥ مصادف با ٦ فروردين ١٣٩٤ ائتلافي از برخي کشورهاي عرب منطقه به رهبري عربستان سعودي حملات هوايي خود را با نام عمليات « طوفان قاطعيت » عليه يمن آغاز کردند، در اين عمليات هواپيماهاي عربستان ، امارات متحده عربي، قطر، کويت ، بحرين ، مراکش ، مصر، اردن و سودان شرکت کردند و سومالي هم اجازة استفاده از پايگاه هاي نظامي خود را داده است (کريمي، ١٣٩٥: ٣٨) و در عرصه سياسي نيز عربستان سعودي تلاش کرد همراهي و حمايت سياسي کشورهاي مختلف از جمله آمريکا، فرانسه آلمان ، ايتاليا، انگليس ، مغرب ، اردن ، مصر، امارات ، قطر و شوراي امنيت را جذب کند(مددي، ١٣٩٤: ٦٦ و ٦٧).