Abstract:
هدف کلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزشهای مجازی بر توانمندسازی معلمان در زمینه استفاده از تجهیزات هوشمند در دوره ابتدایی است. در این پژوهش از روش ترکیبی استفاده شده است. در بخش کیفی با 14 نفر از معلمان دوره ابتدایی، کارشناسان و مدیران مصاحبه شد. در بخش کمّی با استفاده از یافتههای حاصل از مصاحبهها، پرسشنامهای با 22 گویه تدوین شد. روایی این پرسشنامه به تایید متخصصان رسید و ضریب پایایی بخشهای مختلف آن از 79 تا 92 بهدست آمد. برای انتخاب حجم نمونه از روش مبتنی بر استانداردهای نرمافزار G power استفاده شد. یافتهها حاکی از آن است که میزان استفاده از تجهیزات هوشمند در بین معلمان دوره ابتدایی محدود است. یافته دیگر اینکه میزان استفاده از تجهیزات هوشمند با افزایش کیفیت فرایند یاددهی-یادگیری رابطه منفی (غیرمعنادار) دارد؛ ضمن آنکه شرکت در دورههای آموزش مجازی با میزان استفاده از تجهیزات هوشمند رابطهای ندارد؛ در حالی که شرکت در این دورهها با افزایش دانش و مهارت معلمان و همچنین افزایش کیفیت فرایند یاددهی-یادگیری رابطه مثبت دارد. تحلیل نهایی که با کمک یافتههای کیفی انجام شد، پژوهشگر را به این نتیجه رساند که دورههای آموزش مجازی اگرچه به بهبود نگرش و ارتقاء دانش معلمان منجر میشود اما عملاً به افزایش استفاده از تجهیزات هوشمند و فرایند تدریس منجر نمیشود. پیشنهاد میشود که آموزشهای حضوری و کاربردی جای آموزشهای مجازی و نظری را گرفته و یا حداقل به موازات آموزشهای مجازی جدی گرفته شود.
The purpose of the present study is to investigate the effect of virtual education on teachers' empowerment in the use of smart equipment in elementary school. In this study, a hybrid method was used. In the qualitative section, we interviewed 14 elementary teachers, experts, and administrators. In the quantitative part, a questionnaire with 22 items was developed based on the findings of the interviews. The validity of this questionnaire was confirmed by experts and its reliability coefficient was 79 to 92. Standards of G power were used to select sample size. Findings indicate that the use of smart equipment among elementary school teachers is limited. Another finding was the use of smart devices has a negative (nonsignificant) relationship with the quality of the teaching-learning process. Attending virtual training courses is not related to the amount of using smart equipment, while attending these courses has positive relationship with the knowledge and skills of teachers and the quality of the teaching-learning process. The final analysis, conducted with the help of qualitative findings, led the researcher to conclude that although virtual training courses lead to improved attitudes and knowledge of teachers, they do not actually lead to increased use of smart equipment and promotion of the teaching process. It is recommended that virtual and theoretical training be replaced by in-person and applied in-service training. At least, in-person training courses getting serious parallel to virtual training.
Machine summary:
موانع هوشمندسازي و تأثير آموزش هاي مجازي ضمن خدمت بر ميزان استفاده از آن و کيفيت فرايند ياددهي يادگيري در بين معلمان دوره ابتدايي حسين اسکندري ١، محمدرضا وحداني اسدي 2 فناوري آموزش و يادگيري سال سوم ، شماره ١٢، پاييز ٩٦، ص ٧١ تا ٩٣ تاريخ دريافت : ٩٨/٠٨/٠٩ تاريخ پذيرش : ٩٨/١٢/٢٧ چکيده هدف پژوهش حاضر بررسي موانع هوشمندسازي تأثير آموزش هاي مجازي بر توانمندسازي معلمان در زمينه استفاده از تجهيزات هوشمند در دوره ابتدايي بود.
1 با عنايت به اين مقدمه کوتاه ، پژوهش حاضر به دنبال اين است که موانع هوشمندسازي و استفاده اثربخش از تجهيزات هوشمند از سوي معلمان دوره ابتدايي چيست ؟ و دوم اينکه دوره هاي آموزش مجازي ضمن خدمت در رابطه با بهره برداري کمّي و کيفي از اين تجهيزات تا چه اندازه مؤثر بوده است ؟ تا آنجا که پژوهش گران جستجو کرده اند، در اين زمينه تنها يک پژوهش داخلي توسط حکيم زاده و همکاران (١٣٩٤)، به انجام رسيده است .
خلاصه اين مطالعه بين المللي به قرار زير است : باورها و نگرش هاي مربيان ، فقدان دانش و مهارت ، فقدان تجهيزات / منابع ، فقدان آموزش ، شرايط نامناسب کلاسي، فقدان اعتمادبه نفس ، فقدان نرم افزار آموزشي مناسب ، فقدان پشتيباني، مشکلات فني مربوط به فاوا، فقدان بودجه ، موانع فيزيکي و محيطي، فقدان زمان ، برنامه درسي و راهنماي معلم ، ماهيت تعليم و تربيت اوايل تحصيل .
همان طور که برخي پژوهش ها چون حيدري، وزيري و عدلي (١٣٩٢)، زارعي زوارکي، ملازادگان (١٣٩٣) و تاجيک اسماعيلي و اردکانيان (١٣٩٥) در زمينه هاي مذکور تفاوت معناداري را بين مدارس عادي و هوشمند نيافته اند.