Abstract:
هنوز نظریۀ کارنپ پیرامون وجودشناسی جان نگرفته بود که کواین به آن تاخت؛ و این، تاختوتازی را میان دو فیلسوف برای بیش از نیم قرن موجب شده. همچونان پرسش این است: حق با کدام یک بود/است؟ در مقالۀ پیش رو، با مرور نظریۀ کارنپ، نقدهای جستهوگریختۀ کواین را در سه عنوان به مواضع او روایت کردهام. نشان دادهام که چگونه نظریۀ کارنپ را میتوان از این سه نقد مبرا داشت. پس، با لحاظ کردن اینکه کواین موضع اختلاف را اشتباه تشخیص داده، و نه اختلاف موضع را، به داوری میان دو فیلسوف نشسته، توضیح دادهام اگرچه کارنپ و کواین، هر دو، به نسبیت وجود قائلاند، آن-یک به’نسبیت عام‘ باور دارد و اینیک، به ’نسبیت خاص‘. از منظری دیگر، اگرچه دو فیلسوف در وجودشناسی شکگرا هستند، آنیک ’شکگرای مرتبۀ دوم‘ است و اینیک، ’شکگرای مرتبۀ نخست‘. به عبارت دیگر، نشان دادهام که چگونه در رویکرد وجودشناختی دو فیلسوف "عامل توافق، عامل تخالف است". در میان این پیچیدگیها، نتیجه گرفتهام که هر داوری یکسویه، بر موافقت یا مخالفت صرف، نادرست خواهد بود.
Carnap’s view on ontology had not yet rallied that Quine attacked it; and this has caused a dispute between two philosophers for more than half a century. The question remains: which one was/is right? In this article after reviewing Carnap’s view, I have recounted Quine’s critiques, here and there, to his stands under three titles. It is shown how Carnap’s view can be justified from these three critiques. Then, after considering that Quine has identified the position of the difference incorrectly, but not the different position, I have explained, In the midst of arbitration between two philosophers, although Carnap and Quine, both, do maintain ontological relativity, the former believes in ‘general relativity’, and the latter in ‘special relativity’. From another point of view, although two philosopher do maintain ontological skepticism, the former is ‘second level skeptic’, and the latter is ‘first level skeptic’. In the other words. I have shown how in ontological approach of two philosophers “the reason for the agreement is the same for disagreement”. Among these complexities the conclusion is taken that any unilateral arbitration, on strict agreement or disagreement, will be wrong.
Machine summary:
٤. پرسش های بیرونی عملی: کارنپ تأکید دارد که پرسش های وجودشناختی بیرونـی را، اگرچه شاید قالبی نظری داشته باشد، باید پرسشی عملی و نـاظر بـه پـیریـزی و مهندسـی زبان مان داست ؛ این که افزودنِ نوعی خاص از هستنده ها به زبان (بواسطۀ معرفی چهـارچوبِ مربوطه )، با توجه به میزانِ پیچیدگیهای صورت گرفتـه و اهـدافِ خـاصِ آن چهـارچوب ، مفید است یا نه .
امـا ایـن نقدها را، که در واقع ، نقدهایی خواهند بود بر سنگ ِبنای نظریۀ کارنپ ، یعنی تمـایزِ بیرونـی- درونی، میتوان در سه عنوان گرد آورد: نقدِ نخست : تمایزِ کارنپ سست بنیان است کواین استدلال میکند که طبقِ رویکردِ کارنپ ، اگر زبانِ ما نوعی مستقل از متغیـرهـا را برای ارجاع به اعداد اختصاص دهد، آن گاه ، پرسش از وجودِ اعداد مقوله ای خواهد بـود.
اگرچه کواین اشاره میکند که تنها راهِ تمایز میانِ کلمه های کلـی، یا همان مقولات ، از دیگر انواعِ محمولات ، توسل جستن به معنا بـرای حصـولِ صـدق شـان است (٥٣ :a١٩٦٩ ,Quine)، اما این راه را به گونه ای دیگر مسدود مـیکنـد (بنگریـد بـه نقـدِ سوم ).
نقدِ دوم : تمایزِ کارنپ زائد است کواین (a١٩٦٩) با اعتراف به بیمعنا بودنِ پرسش های وجودشناختی مطلق و نسبی بـودنِ وجود، اشاره دارد که این نتایج را، که مطلوبِ کارنپ هم است ، مـیتـوان بـدونِ توسـل بـه تماییز درونی-بیرونی حاصل کرد.
نقدِ سوم : تمایزِ کارنپ کژبنیان است کواین خاطر نشان میکند که کارنپ برای کـام یـابی بـه هـدفش ، یعنـی بـرای بـیارزش خواندنِ پرسش های وجودشناختی، تنها با توسل به تمایزِ تحلیلی-ترکیبـی نیـز مـیتوانسـت کار را پیش برد و نیازی به تمایزِ بیرونی-درونـی نبـود.