Abstract:
هدف این تحقیق اندازهگیری اقلام تعهدی غیر نرمال از طریق مدلسازی رگرسیون است. ابتدا با بررسی ادبیات و مصاحبه با خبرگان راهکارهای ممکن مدلسازی اقلام تعهدی شناسایی و سپس برای آزمون کارایی راهکارهای بدیل، خطای نوع اول و خطای نوع دوم محاسبه شدند. بر اساس یافتهها، اندازهگیری اقلام تعهدی مطابق رویکرد جریانهای نقدی (تعدیل شده طبق FASB) نسبت به سایر رویکردها کاراتر است. از بین مولفههای توضیح دهنده اقلام تعهدی "تغییر درآمد به کسر درآمد نسیه غیرمنتظره"، "جریانهای نقد عملیاتی" و "اقلام تعهدی با وقفه" به کارایی مدل کمک میکنند. لحاظ جزء ثابت و هم مقیاسسازی با میانگین ارزش بازار نسبت به سایر رویکردها بهتر است. تقریبا کلیه مدلها (شامل مدل حاصل تحقیق) از حیث خطای نوع اول کارایی مناسبی دارند، اما در مورد خطای نوع دوم تنها مدل تحقیق دارای کارایی مناسبی میباشد. بدین ترتیب مدل تحقیق، در ارتباط با شناسایی شرکتهایی که دستکاری سود داشتهاند قدرت مناسب تری دارد.
This study seeks to measure abnormal accruals by modeling of accruals. In this study, investigating the literature and interviewing experts is used for recognizing alternative approaches on accruals modeling. Then, type I and II errors are measured as efficient measures of accruals. Findings show that accruals measurement by cash flow approach (adjusted according to FASB standards) is more efficient than alternative approaches. Among factors explaining accruals, “changes in total revenue less unexpected credit revenue”, “operating cash flows” and “lagged accruals’ assist to model efficiency. Intercept and scaling by market value is better than alternatives. All models (including research model) have appropriate efficient (type I error). However then measuring type II error, only study model is most efficient. Therefore study model have most power for recognizing firms managing earnings.
Machine summary:
روش تحقيق مورد استفاده در اين ارتباط توصيفي از نوع همبستگي (تحليل رگرسيون ) بوده که با استفاده از "شبيه سازي مونت کارلو"٤ خطاي نوع اول و خطاي نوع دوم را به عنوان معيار کارآيي مدل هاي اقلام تعهدي محاسبه مي شود.
در بدو امر براي شناسايي انواع راه کارهاي مدل سازي اقلام تعهدي ، ادبيات موضوع با استفاده از روش تحليلِ تم با يک رويکرد نوع شناسي مورد واکاوي قرار گرفته و سپس براي اطمينان از در نظر گرفتن شرايط محيطي ايران ، مصاحبه با خبرگان ترتيب داده شد.
براي بررسي خطاي نوع دوم يا همان توان مدل در شناسايي شرکتهايي که اقدام به دستکاري سود نموده اند از شکل زير استفاده شده است که ميزان "نرخ رد" (محور عمودي ) را در سطوح مختلف "دستکاري شبيه سازي شده " از ١ درصد تا ٢١ درصد مجموع دارايي هاي اول دوره (محور افقي ) نشان مي دهد.
اين عوامل همان طور که پيش از اين بيان شد، عبارتند از: ١)تغييرات درآمد فروش ، ٢) اموال ، ماشين آلات و تجهيزات ، ٣) جريان هاي نقدي ، ٤) معکوس شدن اقلام تعهدي ، ٥)رشد فروش سال بعد، ٦) عملکرد شرکت ، ٧) عدم تقارن زماني شناسايي سود با زيان و ٨) هزينه هاي عملياتي .
با توجه به نگاره ٣ بخش ٣ در صورت ورود يا عدم ورود جريان هاي نقدي ، مدل از توان مناسبي در تشخيص شرکتهايي که دستکاري سود نداشته اند، برخوردار است .
بر اساس شکل در کليه سطوح شبيه سازي ، در صورت وجود جزء ثابت ، مدل اقلام تعهدي از قدرت بيشتري در شناسايي دستکاري سود برخوردار است .