Abstract:
ادب فارسی و بهویژه نوع عرفانی آن با قرآنکریم و حدیث انسی دیرینه دارد. نویسندگان و شاعران عارفمسلک در رویارویی با قرآن و حدیث، افزونبر بهرهبرداری متعارف از آنها، نگاهی تأویلی به این منابع داشته و گاهی ساختارشکنی هم کردهاند؛ عطار نیشابوری از این زمره است. او علاوهبر تأویلهایی که خود از قرآن و احادیث در آثار گوناگون خود دارد، با تألیف تذکرةالاولیا نقشی بسیار مهم در انتقال آرای تأویلی عارفان برجسته ایفا کرده است. عارفانی که عطار در تذکرةالاولیا به معرفی آنها میپردازد، هریک فراخور حال و مقام خود به تفسیر و تأویل آیات و احادیث همت گماشته و بیشتر با بیانی عادی و گاهی با بیانی رمزی، اندیشههای خود را عرضه کردهاند. این پژوهش با هدف نقد و بررسی تأویلهای قرآنی و روایی عارفانِ معرفیشده در تذکرةالاولیا برپایۀ نظریۀ هرمنوتیک و با روشی توصیفیتحلیلی و رویکرد به نظریۀ بینامتنیّت ژرار ژنت تنظیم شده است؛ همچنین نویسندگان میکوشند جلوههایی از نقش عطار را در حفظ و انتقال میراث عرفانی عارفان پیش از وی نشان دهند. یافتهها نشان میدهد که میتوان تأویلها را ازنظر ساختار زبانی به دو نوع واژهمحور (واژگانی) و جملهمحور (انداموار) تقسیم کرد؛ بنابراین عارفان ذکرشده در تذکرةالاولیا در رویارویی با واژگان گوناگون قبله، محو، عبادت و... و در برخورد با جملههای «حسنات الابرار سیّئات المقرّبین»، «الجار ثمّ الدّار» و... از ظاهر آیات و احادیث فراتر رفته و به تأویل دست زدهاند
Persian literature, and especially its mystical form, has a long history with the Holy Quran and hadith. Encountering the Qur'an and hadith, mystic writers and poets, in addition to their regular use of them, have taken an interpretive look at these sources and have sometimes deconstructed them. Attar Neishaburi is from this category. In addition to his interpretations of the Quran and hadiths in his various works, he has played a significant role in transmitting the interpretive views of prominent mystics by writing Tazkirat al-Awliyā. The mystics whom Attar refers to in Tazkirat al-Awliyā, have each sought their own interpretation of verses and hadiths, often presenting their ideas in ordinary, and in some cases secret terms. The present study aimed to review the Qur'anic and narrative interpretations of mystics introduced in Tazkirat al-Awliyā based on the hermeneutic theory and a descriptive-analytic method with attention to the Gerard Genette’s intertextuality approach. It sought to show manifestations of Attar's role in preserving and transmitting the mystical legacy of the mystics before him. The findings showed that interpretations can be divided into two types of word-based (lexical) and sentence-based (form-based). So, the mystics mentioned in Tazkirat al-Awliyā, in the face of various words such as Qibla, fade, worship, etc. and in dealing with the sentences like ‘Hasanat al Abrar Saeeate al Mogharabin’, ‘Al Jar o Som Al Dar’ and so on, have gone beyond the appearance of verses and hadiths and have begun to interpret them.
Machine summary:
تأويل کنندگان رفتار تأويلي خود را به اين آيۀ قرآن کريم مستند مي کنند: « (به تصوير صفحه مراجعه شود) » (آل عمـران : ٧)؛ اوسـت کسـي کـه ايـن کتـاب [قـرآن ] را بـر تـو فروفرستاد.
١ـ٢ پيشينۀ پژوهش دربارة تأويل آيات قرآن کريم و احاديث ، بسياري از مفسران قرآن کـريم اظهـار نظـر کـرده انـد؛ بنابراين کتاب هاي تفسير از منابع مهم اين پژوهش است ؛ اما افزون بر اينها، مي تـوان بـه کتـاب هـا و مقالات علمي ـ پژوهشي زير هم اشاره کرد: امامي جمعه (١٣٨٣) با تفسيري پسانوگرايي از نامۀ بيست و پنجم عين القضات ، در يک مقايسـۀ تطبيقي ميان آراي او و بيان حسام الدين چلبي دربارة کلام مولوي و همچنين نظر ابـن عربـي دربـارة تأويل آيات قرآن کريم ، تفسيري ديگر از نظريۀ هرمنوتيکي عين القضـات ارائـه کـرده اسـت .
جدول شمارة ٢: جايگاه تأويل هاي ارائه شده در اين مقاله ، در بينامتنيت ژنت براساس يافته هاي (به تصوير صفحه مراجعه شود) ٢ـ٢ـ١ تأويل هاي واژه محور (واژگاني ) در اين نوع تأويل ، بر روي واژه ها تأکيد مي شود؛ بدون اينکه ارتباطي انداموار (سيسـتمي ) ميـان واژه ها وجود داشته باشد؛ به عبارت ديگر، در اين نوع تأويل هر واژه اي مستقل عمل مـي کنـد و بـا ساير واژگان ارتباط انداموار ندارد.
هرچند تأويل يادشده از عطار نيست و سخن بايزيـد را نقـل کرده است ، نفس بيان اين گفته و آشنايي با انديشه و سبک عطـار در آثـار گونـاگونش بـه ويـژه در تذکرالاوليا نشان مي دهد که خود او هم يا اين نظر تأويلي بايزيد را قبول دارد و يا دست کـم بـا آن مخالفتي ندارد.