Abstract:
در روایات فراوانی، از واژۀ «لعن» دربارۀ بعضی از کارها استفاده شده است. اندیشمندان فقه و اصول در دلالت این واژه بر حرمت بر سه باورند: اشتراک معنوی لعن میان حرمت و کراهت، تفصیل میان اِخبار از لعن و انشای لعن و ظهور لعن در حرمت. در مقالۀ حاضر، دیدگاه اشتراک معنوی و دیدگاه تفصیل مورد مناقشه قرار میگیرد و با توجه به معنای لغوی لعن، موارد استعمال آن در قرآن و روایات و اینکه روایات مشتمل بر لعن در کلمات فقها به عنوان دلایل حرمت ذکر شدهاند دیدگاه سوم پذیرفته شده است. به طور کلی، با بررسی آثار متقدمان آشکار میشود که ظهور لعن در حرمت نزد آنان از مسلّمات بوده و در موارد زیادی با استناد به روایات لعن، فتوا به حرمت دادهاند و تشکیک در دلالت لعن بر حرمت معمولاً در آثار متأخران، پس از شیخ انصاری آغاز شده است.
Machine summary:
در مقالۀ حاضر، دیدگاه اشتراک معنوی و دیدگاه تفصیل مورد مناقشه قرار میگیرد و با توجه به معنای لغوی لعن، موارد استعمال آن در قرآن و روایات و اینکه روایات مشتمل بر لعن در کلمات فقها به عنوان دلایل حرمت ذکر شدهاند دیدگاه سوم پذیرفته شده است.
بازخوانی دیدگاهها و دلایل هر یک -که در لابهلای عبارات متقدمان و متأخران بازگو شده است-، بررسی عملکرد فقها در مواجهه با روایات لعن در ابواب مختلف فقه و نیز ارزیابی سندی و دلالی روایات لعن -که در موارد غیر حرام صادر شدهاند- مسیری است که محقق را به دیدگاه درست رهنمون میکند.
بنابر این موارد استعمال لعن در مکروهات به کمک قرائن نمیتواند دلیل قابل قبولی برای اثبات ظهور آن در یک معنا یا نفی ظهور در معنایی دیگر باشد؛ بلکه لازم است ظهور آن فینفسه بررسی شود تا کلام در مواقعی که هیچ قرینهای وجود ندارد بر معنای ظاهر حمل شود.
قابل توجه اینکه محقق بحرانی که به استناد معنای لغوی لعن، دلالت آن را بر حرمت رد کرده است، در بحث احتکار با ذکر چند روایت از جمله روایات لعن محتکر مینویسد: «همۀ این اخبار یا صریح و یا ظاهر در تحریم هستند.
از این روست که در موارد فراوانی در آثار محققان و فقها به روایات دالّ بر لعن، استدلال و به حرمت فتوا داده شده است و بلکه برخی لعن را صریح در حرمت دانستهاند.