Abstract:
عمر بن حسن بن عثمان فلاته، از نویسندگان معاصر اهل سنت است که کتاب الوضع فی الحدیث او از مهمترین منابع موجود در مطالعات وضع شناسی به شمار میآید. وی با نقد آرای دیگران و طرح مستنداتی تاریخی کوشیده است تا پیدایش احادیث موضوع را در ثلث آخر قرن نخست هجری و حدود سال 67 هجری اثبات نماید. پیراستن دامان صحابه از غبار جعل و معرفی شیعیان به عنوان متهمان اصلی وضع حدیث از اهداف وی در این کتاب میباشد. در این مقاله محمد بن سائب کلبی از نظر عمر فلاته مورد بررسی قرار گرفته است. چون درباره شخصیت و روایات او اثر مستقلی تدوین نیافته است، لازم آمد شخصیت و آثار کلبی تحلیل شود. عمر فلاته، بن کلبی را از کسانی میداند که به وضع حدیث اقرار کردهاند ولی از مطالعه دقیق منابع و مآخذ، ارزیابی انگیزههای رجال متعصب عامه در متهم ساختن شیعیان به جعل حدیث، همچنین با بررسی شان نزول برخی آیات به نظر میآید که کلبی نه دروغگو بوده است، و نه شیعه افراطی. روش ﺑﺤﺚ در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ علاوه بر ﺗﺤﻠﯿﻞ اسنادی، بهرهگیری از تحلیل محتوا و مرجع شناسی رجالی است.
Umar ibn Hassan ibn Uthman Falatah is one of the contemporary Sunni writers whose book Al-Wadha fi Al-Hadith is one of the most important sources in the study of status. He has tried to prove the origin of the forged hadiths in the last third of the first century AH and around the year 67 AH by criticizing the opinions of others and drafting historical documents. Showing the companions free from forging and introducing the Shiite as the main culprit is of his goals in this book. In this article, one of the alleged forgers in hadith (Muhammad ibn Sa'ib Kalbi) has been examined in terms of Omar Falatah. No independent work has been compiled about his personality and narrations, so it was necessary to analyze and study the personality, narrations and works of Ibn Saeb Kalbi from the perspective of several rijali, narrative, historical and interpretive books. Omar Falatah considers Ibn Kalbi as one of those who have acknowledged the status of hadith, but it seems from a careful study of sources and evaluations of the motives of the Sunnite fanatics in accusing Shiites of fabricating hadith, as well as examining the dignity of the revelation of some verses, It seems that Muhammad ibn Sa'ib Kalbi was neither a liar nor an extremist Shiite. The discussion method of this article is to benefit from analyzing the content and knowing rijali references.
Machine summary:
3-3-2- ﺗﻔﺴﯿﺮ اﺑﻦ ﺳﺎﺋﺐ ﮐﻠﺒﻲ محمدبن سائب، افزون بر احکام القرآن، کتاب تفسیری نیز داشته است، تفسیر او را همانند تفسیر ابن عباس و برگرفته از آرای وی، دانستهاند (ابن ندیم، 377: 51؛ سزگین، 1412: 1/80)، كه ابنعدى در حق وى گفته است: تفسیرى به گستردگى تفسیر كلبى از هیچكس سراغ نداریم، محمد بن سائب کلبی در فهم معنای آیات، به خود قرآن، احادیث نبوی، اقوال صحابه، لغت، اسباب نزول، و کتب عهدین مراجعه نموده است، در علم تفسیر، چنان چیره دست بوده که سلیمان بن علی بن عبداللّه بن عباس، حاکم بصره در سالهای 133 تا 140 او را از کوفه به بصره فرا خوانده تا در آنجا به آموزش تفسیر بپردازد (ذاکری، بیتا: 2/495)، در تفسیر آیات سورۀ برائت نظری خلاف دیدگاه مشهور بیان کرد که گروهی به خرده گیری پرداختند و دیدگاه وی را نقد کردند، ولی او، از دیدگاه خود دست بر نداشت، به سلیمان از او شکایت کردند سلیمان گفت: (آنچه میگوید، بنویسید و غیر آنرا رها کنید) (زرکلی، 2002: 6/133؛ ابن ندیم، 377: 139؛ صدر، 1375: 321)، دربارۀ شیوۀ تفسیر او نوشتهاند: سورهای از آغاز تا انجام تفسیر میکرد (فخررازی، 1371: 7/270) بنابراین، کلبی در تفسیر تخصص داشته و آشنا به مسائل دینی بوده است و به خاطر اینکه شیعه بوده، حدیث او را ضعیف دانستهاند (أبو حاتم البستی، 1420: 2/254؛ ابن عماد حنبلی، 1406: 1/218)، نسائی گوید: شماری از افراد مورد اعتماد، از او حدیث نقل کردهاند و تفسیر او را پذیرفتهاند، اما حدیث او مسائل ناآشنایی دارد (زرکلی، 2002: 6/133)، سیوطی دربارۀ تفسیر کلبی مینویسد: و هیچ کس، تفسیری دراز دامن تر و فراگیرتر از آن (تفسیر کلبی)،ندارد و پس از آن مقاتل بن سلیمان است، جز اینکه کلبی بر او برتری داده میشود… (سیوطی، 1380: 2/594).