Abstract:
فمنیسم مکتب دفاع از حقوق زنان است؛ موج اول آن بین سالهای 1830 تا 1920 شکل گرفت که با دستیابی به حق رأی برای زنان در سال 1918 در انگلستان و در 1920 در آمریکا محقق شد. زنان خواستار تغییر در بسیاری از نهادها مثل نوع لباس زنانه گرفته تا حقوق فردی، حقوق سیاسی مثل حق رأی، خانواده، ازدواج و دین بودند. مهمترین این خواستهها را که با هدف دسترسی به حقوق و امتیازاتی که مردان به آنها دسترسی داشتند و همچنین رهایی از ساختارها، عرفها و ایستارهایی که زنان را محدود میکرد، دنبال میشد. در ایران و مصر زنان نیز در آثار خود به دفاع از حقوق خود پرداختهاند که سیمین دانشور اولین زن داستاننویس ایرانی یکی از آنهاست که در آثار خود از جمله «سووشون» به این موضوع پرداخته است. در مصر نوال سعداوی که سالها به خاطر این موضوع در زندان بوده است و از آثار مهم او «الحب فی زمن النفط» است که در این پژوهش به روش تطبیقی به بررسی نشانهها و شباهتهای فمنیسمی در دو رمان آنها پرداخته شده است.
Machine summary:
بررسي تطبيقي فمنيسم در دو رمان «سووشون » و «الحب في زمن النفط » * تاريخ دريافت : ٩٦/١١/٢٠ ابراهيم نامداري تاريخ پذيرش : ٩٧/٢/١١ آرش محمدي ** *** سيدمصطفي احمدپناه چکيده فمنيسم مکتب دفاع از حقوق زنان است ؛ موج اول آن بين سـال هـاي ١٨٣٠ تـا ١٩٢٠ شکل گرفت که با دستيابي به حق رأي بـراي زنـان در سـال ١٩١٨ در انگلسـتان و در ١٩٢٠ در آمريکا محقق شد.
در زمينه مقاله ميتوان به نمونه هاي زير اشاره کرد: ابراهيم محمدي و ديگـران در مقاله «نوال سعداوي گونه ادبي رمان «نفت »» که در شماره سوم مجله پـژوهش ادبيـات معاصر جهان ، سال ١٣٩١ چاپ شده است ، اين رمان راگونه اي مسـتقل کـه بـه بررسـي نفت در زندگي شخصيت اول داستان که يک زن است مـيداننـد؛ حسـينعلي قبـادي در مقاله اي با عنوان «درونمايه هاي سووشون از نظر مکتب هاي ادبي وگفتمان اجتماعي» که در شماره سوم مجله پژوهش زبان و ادبيات فارسي سال ١٣٨٣ چاپ شده ، آن را از نگـاه گفتمان اجتماعي بررسي کرده است .
يا اينکه دختر بدون اجازه پدر حق ازدواج با فرد مورد علاقه خود هم ندارد وقتي خان کاکا به خواهرش ميگويد: «اگر پدرم عقل داشت تو را مجبوري به آدم بـي کلـه اي مثـل پسـر ميـرزا شوهر نمـيداد کـه دسـتي دسـتي تـو را مجبـور بـه کلفتـي در خانـه اش کند»(همان : ٥٦) در «الحب في زمن النفط » سعداوي عميق تر به درد نگاه ميکند و هر اجازه اي را کـه زن ميگيرد نياز به اجازه مرد است و در چندين جاي اين جمله را تکرار ميکند.