Abstract:
با بررسي منظومة خسرو و شیرین از نظرگاه روانشناسي تحلیلي ميتوان
دریافت که این منظومه، دوصدایي است. بدین معني که صداي غرا و سرکوب گر
نظامي در برابرصداي قهرمان مؤنث داستان قرار مي گیرد و شگفتا که همین
صداي خفه و خاموش شیرین بر بانگ غراي نظامي غلبه مي کند. در حقیقت
عملکرد و رفتار موقرانه و سنگین وار شیرین که برساختة داستان پرداز است،
بلندتر ین بانگ در سراسر ا ین منظومه است که تا لحظة مرگ خاموش او ادامه
دارد. هنگامي که صداي شیرین را که برخاسته از ناخودآگاه شاعر است با
نگاهي روان شناسانه تحلیل کنیم، در مي یابیم که آنیماي شاعر در پرداخت
شخصیت شیرین، نقشي بیشتر از بن مایة اصلي روایت داشته است
Machine summary:
فرضيۀ ارتباط رؤياي خسرو با نظريۀ يونگ زماني قوّت مي گيرد که از ابتداي منظومه عشرت طلبي خسرو را مدّ نظر داشته باشيم ، براي او وصال با زيبارويان امري دور از ذهن و خلاف ميل باطني نيست او عشرت طلبي است هوسران که ناخودآگاه تحت تأثير آنيماي درون است و اين گونه زمينۀ تصاحب زيبا رويي چون شيرين در اعماق وجودش پي ريزي مي شود.
چهارم چون صبوري کردي آغاز / در آن پرده که مطرب گشت بي ساز نواسازي دهندت باربد نام / که بر يادش گوارد زهر در جام (همان ، ابيات ٧و٨) خسرو پس از سر برآوردن از اين خواب خوش ، همنشين خردمندان شده منتظر تعبير رؤياي خويش است تا اين که نديم خاصّ وي ، شاپور جهان ديده که از نقّاشي ، جهان را به ماني ديگر مژده مي داد، از زني فرمانروا به نام مهين بانو که همه اقليم ارّان تا به ارمن را زير سيطرة خود دارد سخن به ميان مي آورد.
چون پند مهين بانو سبب برجستگي شخصيّت شيرين در کل منظومه مي گردد پس مي توان چنين برداشت که مهين بانو در داستان همان نقش پيرزن راهنما يا پير خردمند را بازي مي کند و از اين جا به بعد است که درمي يابيم نظامي از طرفي راوي داستاني عاشقانه ظاهرا به نفع شيرين است و از طرف ديگر نظر خاّصي در مورد زن دارد.