Abstract:
در این مقال، تکفیر از نگاه لغویون بررسى مىشود. در چهار مورد کاربرد اصلاحى آن، دو مورد، بیشتر جنبه فقهى دارد و دو مورد دیگر جنبه کلامى. آن معنایى که در این نوشتار از زوایاى گوناگون به بوته بررسى نهاده مىشود: »همانا نسبت کفر به یکى از اهل قبله است«. بیشتر، نه به انگیزههاى درست و دقیق دینى و با رعایت ترازها و معیارهاى فقهى و شرعى، بلکه از سر کینه، کژ فکرى، نزاعهاى گروهى و قدرتطلبى و براى از میدان به در بردن مخالفان. ریز این مسائل و ویرانگرى که تکفیرِ نشأت گرفته از این خباثت آلودگیها، براى جهان اسلام در پىداشته و دارد، فراروى خوانندگان جستوجوگر و حقیقتجو گذارده مىشود. در این مقال، در بابى که براى پیشینه بحث گشوده شده، روشن مىشود که موجِ تکفیر، درهم کوبنده از کجا و چگونه برخاست و فضاى رعب و وحشت پدیدآورد و یکایک حقمداران فریادگر را در زیر ضربات سهمگین خود از پاى درآورد. و در ادامه این بحث طرح مىشود که چه باید کرد و چگونه باید این غوغا را فرونشاند و جلو هرچه بیشتر عمیقتر شدنِ زخم تکفیر را گرفت. در این نوشتار، روى اصول و باورهاى مشترک، تأکید شده که رمز وحدت، همبستگى و همدلىاند و راهحلهایى براساس آموزههاى زلال اسلامى و سیره نبوى و على بن ابىطالب، ارائه شود که بىگمان به کار بستن آنها در ریشه کن کردن »تکفیر«هاى نادرست و بدون ضابطه اثرگذار خواه بود. تکفیر، نسبت کفر به فرد، افراد و یا فرقه و گروهى از اهل قبله است.
Machine summary:
آن چه از اخبار و ديدگاههاي مختلف فقهي شيعه و سني به دست ميآيد اين است كه گفتن شهادتين: اشهد انّ لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله، باعث ورود افراد به اسلام و حفظ خون آنان ميشود.
برابر رواياتي كه ذكر شد، كساني كه شهادتين را بر زبان جاري كرده و بر يك قبله با مسلمانان نماز و حج ميگزارند و روزه ميگيرند، مسلمان هستند و نميتوان آنها را تكفير كرد، مگر اين تكفيريها صحيح بخاري را از كتابهاي معتبر خود نميدانند.
ظاهر كلام وي ادعاي اجماع است بر واجب بودن نماز بر مخالفاني كه منكر چيزي از ضروريات دين نيستند و اين يكي از دو قول در مسأله است و مشهورترين آن دو به جهت خبر مشهوري كه از پيامبر نقل شده است كه فرمود: «نماز بخوانيد بر هر كس كه لا اله الاّ اللّه گفته است» و دو خبر كه در يكي آمده است: «نماز بخوان بر هر كس كه از اهل قبله مرده و حساب او بر خداست» و در دومي آمده است: «رها نكنيد هيچ كس از امت مرا بدون نماز» 60روايت اخير در فقيه، تهذيب و استبصار آمده است و اصل آن چنين است: «صلّوا علي المرجوم من امتي و علي القاتل نفسه من أمتي لاتدعوا احداً من امتي بلاصلاة» 61نماز بگزاريد بر كساني كه به اتهام زنا رَجم شده اند و بر كسي كه خودكشي كرده از امتم.