Machine summary:
روشنفكري ديني, نوانديشي ديني و احياگري ديني سيد همايون مصباح در چند دهه پيش از انقلاب اسلامي ايران و نيز پس از پيروزي و به ثمر نشستن انقلاب و حاكميتِ نظامِ ديني در جامعه, جُستارهايي چون: روشنفكري ديني, نوانديشي ديني و احياگري ديني, در كانون انديشه ورزي نظام, مركزها و كانونهاي علمي ـ دانشگاهي, حوزه هاي علميه, در جمع صاحبان قلم و فرهنگ, به گونه پرفروغ مطرح و از آنها سخن به ميان بوده و از زواياي گوناگون, سطح و سقف آنها در بوته بررسي, نقد و كاووش قرار گرفته است.
البته بدين نكته بايد توجه كرد كه در اين نوشتار, تنها به بازكاوي و بازنمايي سه مقوله: روشنفكري, احياگري و نوانديشي با پسوند ديني پرداخته مي شود, نه به هر كدام به صورت مطلق و تجريدي كه خود حديث ديگر است.
امّا به يك معناي ديگر, مي توان از (روشنفكري ديني) سخن گفت: در يك جامعه دين مدار, يعني در جامعه اي كه دين در گستره عمومي, نقش مهم و تعيين كننده ايفا مي كند, و براي مثال, منبع مشروعيت قانون گذاري و غيره است, روشنفكران, از آن حيث كه روشنفكرند, لاجرم بايد به دين, عطف نظر كنند; چرا كه رسالت روشنفكر, (نقادي) است و روشنفكر, لاجرم بايد ايده ها و ساختارهاي موضع نقّادي خويش را از جامعه خود و به تناسبِ اهميتي كه در حيات فكري و اجتماعي جامعه مربوطه دارند, برگيرد.
اين كه بعضي, هجرت را از ويژگيهاي روشنفكر ديندار برشمرده اند, به نظر مي رسد ناظر به همين انگيزه و ويژگي باشد: (وصف دوم ـ مهاجر بودن آنان است; يعني فراتر رفتن از حوزه هايي تخصصي و محدود كننده و سركشيدن به واديهاي ديگر و نهراسيدن از رويارويي با آفتهاي جديد8) * نوانديشي يا نوانديش ديني كه ويژگيهاي معرفتي را داراست, برخلاف يا متفاوت با روشنفكري ديني است زيرا: الف.