Abstract:
مسئله حیات از دیرباز، ذهن اندیشمندان را به خود جلب نموده است. به همین جهت از دوران باستان تا
معاصر برای شناخت چیستی و ابعاد ان کوشیدهاند؛ زیرا قلمرو حیات، گستره وسیعی از موجودات (جماد،
نبات، حیوان، انسان و مجردات) و آثار مختلف آنها در پهنه هستی را در بر گرفته است. دانشمندان علوم
طبیعی، برخی از دید مادی به حیات نگریسته و صرفادر پی تبیین منشاء مادی آن بوده و میباشند. هرچند
که عدهای از فلاسفه و دانشمندان غربی نیز برعکس طبیعیون صرف، در کنار نمود فرآیندهای فیزیکی و
شیمیایی، به بود اصالت وجودی حیات، بویژه در مقام نفس انسانی متفاوت از موجود زنده یا غیر زنده، قائل
شدهاند. از دید فلاسفه اسلامی، از ابن رشد، الکندی، ابن عربی، فارابی، ابن سینا، غزالی، سهروردی تا
ملاصدرا، از نحلههای مختلف مشائی، اشراقی، متکلمین و سایر مکاتب دیگر، حیات پدیدهای پیچیده و
مرتبط با سیلان امر قدسی تعریف و تبیین شده است؛ و عامل تحقق حیات در موجودات زنده، بقول حکما
و فلاسفه اسلامی، نفس است و بقول ابن سینا فیلسوف و حکیم مبدع مجمع آرای قبلی، نفس نخستین
استکمال اول از جسم طبیعی آلی بالقوه دارای حیات است که شامل وجوه تکاملی مختلف نفس نباتی،
نفس حیوانی و نفس انسانی دارای قوای مختلف غاذیه ف نامیه، محرکه، واهمه، مخیله و متفکره میباشد.
Machine summary:
از ديد فلاسفه اسلامي، از ابن رشد، الکندي، ابن عربي، فارابي، ابن سينا، غزالي، سهروردي تا ملاصدرا، از نحلههاي مختلف مشائي، اشراقي، متکلمين و ساير مکاتب ديگر، حيات پديده اي پيچيده و مرتبط با سيلان امر قدسي تعريف و تبيين شده است؛ و عامل تحقق حيات در موجودات زنده، بقول حکما و فلاسفه اسلامي، نفس است و بقول ابن سينا فيلسوف و حکيم مبدع مجمع آراي قبلي، نفس نخستين استکمال اول از جسم طبيعي آلي بالقوه داراي حيات است که شامل وجوه تکاملي مختلف نفس نباتي، نفس حيواني و نفس انساني داراي قواي مختلف غاذيه ف ناميه، محرکه، واهمه، مخيله و متفکره ميباشد.
طوسي، خواجه نصير الدين، شرح اشارات و تنبيهات، قم: مطبوعات اسلامي، ١٣٨٣، ج٢، ص٣٤٧ تعريف اجمالي نفس وروح در حکمت متعاليه ملاصدرا بنيان گذار حکمت متعاليه از آنجا که فلسفه اش برآيندي از فلسفههاي حکماي پيشين است؛ در عين حال که تعريف مشائين را درباره نفس پذيرفته است، اما برخلاف گفته افلاطون و اشراقيون، وي نفس انسان را در حدوث خود، مادي و جسماني و از ماده بدن تراوش ميکند و صورت براي خود ميسازد؛ و در نظر وي برخلاف عقيده مشائين، نفس، جوهري بي حرکت نيست، بلکه جوهري است که در ذات خود مانند زمان، حرکت دارد و اساسا زمان نتيجه حرکت آن است.
اغلب حکما در فلسفه ي اسلامي از جمله ابن سينا و ملاصدرا حيات را به عنوان يکي از هفت صفت ثبوتي حق تعالي معرفي کرده اند همان طور که در قرآن نيز به اين موضوع اشاره شده است.