Abstract:
بخش قابل توجهی از شعر کلاسیک فارسی را شعر کوتاه مانند دوبیتی و رباعی تشکیل میدهد. همچنین امروزه در میان شاعران معاصر، توجه روزافزونی به شعر کوتاه دیده میشود. هرچند پژوهندگان کوشیدهاند به شناسایی مؤلفههای شعر کوتاه بپردازند و برای این منظور از ویژگیهای ایجاز، کاربرد محدود فعل، ضربة پایانی، تصویرمحوری، کاربرد محدود قافیه و طبیعتگرایی یاد کردهاند، این ویژگیها بیشتر به توصیف شعر کوتاه بازمیگردد و هنوز تعریف متفقعلیه آن در دسترس نیست؛ چنان که برای نمونه حد بیرونی آن را گاه تا یک صفحه و گاه تا هفت سطر و گاه تا پنج لخت دانستهاند و همچنین برای حد درونی و معنایی آن، عاملیت شگرد بنیادی و اثرگذاری در لحظه را برشمردهاند. مقالة حاضر با روش تحلیلی به نقد توصیفها و تعریفهای پژوهندگان از شعر کوتاه میپردازد و میکوشد راهی به سوی تعریف دقیقتر آن بگشاید. این مقاله سرانجام شعر کوتاه را مبتنی بر شگرد بنیادی آن، دارای مصرعها یا سطرهای محدود نامشخص و در نهایت 'شعر محدود تکهستهای مستقل با تمایل بیشتر به گفتمان حکمی' در نظر میگیرد.
Much of the classical and contemporary Persian poetry is composed of short poems such as couplet and quatrain. Also, contemporary poets have shown increasing interest in short poetry. Although researchers have attempted to identify the components of short poetry and to this end have mentioned the brevitas features, the limited usage of the verb, the ending stroke, the image-orientation, the limited use of the rhyme, and naturalism; these features mostly refer to the description of the short poem, and no unanimous definition is available yet. For example, the outer limit is sometimes referred to as one page, sometimes up to seven rows and sometimes up to five portions. As for its internal and semantic limits, they enumerate the function of the fundamental scheme and effect of the moment. This article critically analyzes the descriptions and definitions of researchers on short poetry and attempts to provide a more accurate definition of the short poem using an analytical method. As a result, this article considers short poetry based on its fundamental technique, to be with limited lines or hemistiches, and finally, "independent monolithic limited poetry with a greater tendency for the discourse of wisedom.
Machine summary:
هرچند پژوهندگان کوشيده اند به شناسـايي مؤلفـه هـاي شـعر کوتاه بپردازند و براي اين منظور از ويژگيهاي ايجاز، کـاربرد محـدود فعـل ، ضـربۀ پاياني، تصويرمحوري، کاربرد محـدود قافيـه و طبيعـت گرايـي يـاد کـرده انـد، ايـن ويژگيها بيشتر به توصيف شعر کوتاه بازميگردد و هنوز تعريف متفـق عليـه آن در دسترس نيست ؛ چنان که براي نمونه حد بيروني آن را گاه تا يک صـفحه و گـاه تـا هفت سطر و گاه تا پنج لخت دانسته اند و همچنين براي حد درونـي و معنـايي آن ، عامليت شگرد بنيادي و اثرگذاري در لحظه را برشـمرده انـد.
با اين حال فصل قريب در شـعر فارسـي بـه دليـل تنوع قالب ها، برخلاف شعر يوناني که هر غرض ، قالبي واحد داشته ، همانا صورت کلي آن است و بدون توجه به اين موضوع ، امکان تقسيم انواع شعر فارسي بـا دقـت تمـام وجـود ندارد؛ به ويژه که چه بسا در آن براي يک معناي کلي مانند عشـق ، قالـب هـاي متعـددي وجود دارد و از غزل و منظومه هاي عاشقانه تا دوبيتي و رباعي به اين موضوع پرداخته اند.
« باشد، کـاملا با نمونه هاي موجود سازگار است ؛ اما هنوز دو نکته در اين باره گفتني است : يکـي اينکـه در لحظه بودن ، عـارض بـر شـعر کوتـاه اسـت ، نـه جـزء ذات آن و از ايـن رو بايـد بـه عنـوان ويژگيهاي توصيفياش مطرح شود؛ زيرا شاعر اين نوع شعر، چندان محـدوديت عمـل دارد که جز در حد بيان يک لحظه از تجربۀ شاعرانه ، امکان ديگري براي هنرنمايي نمييابد.