Abstract:
سلسله انقلابها و اعتراضات در کشورهای عرب خاورمیانه و شمال آفریقا که از سال 2010 آغاز شد به عنوان پدیدهای فراگیر با وسعت عملکرد بالا اکثر کشورهای عربی منطقهی خاورمیانه و شمال آفریقا را درنوردید و کشورها بطور مستقیم و یا غیرمستقیم از تبعات منفی این بحران متضرر شدند. اما در این بین کشور قطر نه تنها درگیر این گونه اعتراضات نشد، بلکه با تثبیت ثبات سیاسی در داخل توانست اهداف مورد نظر خود را پیگیری نموده و به نقشآفرینی رو به گسترش خود در منطقه ادامه دهد. در این پژوهش نویسندگان درصدند دریابند که با توجه به شباهتهای ساختاری نظام سیاسی در کشورهای منطقه علیالخصوص شیخنشینهای خلیج فارس، چگونه در شرایطی که کشورهای دیگر درگیر مقابله با بحران سیاسی ناشی از بهار عربی بودند و یا برای جلوگیری از ورود تبعات آن به درون مرزهای خود تلاش میکردند، قطر با اتخاذ رویهای گوناگون و با کمترین تنش در داخل به پیگیری اهداف سیاست خارجی خود پرداخت؟ نویسندگان با استفاده از رویکردی تحلیلی-جامعهشناختی و بهرهگیری تلفیقی از نظریات جامعهشناسی سیاسی و اقتصاد سیاسی به این نتیجه دست یافتند که پیگیری عوامل بلندمدت و کوتاهمدت مشروعیتزا در کنار سازوکار اقتصاد رانتی و اقدامات عاجل دولت قطر در برهه زمانی وقوع تحولات بهار عربی، در ثبات سیاسی قطر نقش اساسی ایفا کردهاند.
Machine summary:
در اين پژوهش ، نويسندگان درصدند دريابند که با توجه به شباهت هاي ساختاري نظام سياسي در کشورهاي منطقه ، عليالخصوص شيخ نشين هاي خليج فارس ، چگونه در شرايطي که کشورهاي ديگر درگير مقابله با بحران سياسي ناشي از بهار عربي بودند و يا براي جلوگيري از ورود تبعات آن به درون مرزهاي خود تلاش ميکردند، قطر با اتخاذ رويه اي گوناگون و با کمترين تنش در داخل ، به پيگيري اهداف سياست خارجي خود پرداخت ؟ نويسندگان با استفاده از رويکردي تحليلي-جامعه شناختي و بهره گيري تلفيقي از نظريات جامعه شناسي سياسي و اقتصاد سياسي، به اين نتيجه دست يافتند که پيگيري عوامل بلندمدت و کوتاه مدت مشروعيت زا در کنار سازوکار اقتصاد رانتي و اقدامات عاجل دولت قطر در برهه زماني وقوع تحولات بهار عربي، در ثبات سياسي قطر نقش اساسي ايفا کرده اند.
اين امر شايد توجيه کننده رفتارهاي دوگانه قطر در حمايت از دولت ها و انقلابيون بهار عربي باشد، اما مسئله اي که اينجا مطرح است و سوال اصلي اين نوشتار را نيز شامل ميشود، اين است که چرا در کش و قوس تحولات خاورميانه تحت عنوان بهار عربي که اکثر کشورهاي منطقه (که داراي نظام هاي سياسي تقريبا مشابه هم هستند) درگير جنبش هاي داخلي و تلاش براي حفظ حکومت خود از سقوط بودند، قطر بدون داشتن چنين دغدغه اي، سياست هاي خاص خود را در قبال اين پديده دنبال ميکرد؟ عوامل ثبات زا در اين زمينه کدامند؟ فرضيه مقاله حاضر بر آن است که با استفاده صحيح دولت قطر از فرصت ها در عرصه سياست خارجي و تامين منافع ملي، در کنار استفاده صحيح از ابزاري مانند رسانه و اقدامات فوري و بازنگري در سياست هاي داخلي، موفق شد جو داخلي را کنترل کرده و آن را دست مايه مانورهاي منطقه اي خود قرار دهد.