Abstract:
منابع روایی اهلسنت، بهویژه صحیح بخاری و صحیح مسلم، ماجرای تلخ واپسین سفارش پیامبرa در آخرین پنجشنبۀ عمر شریفشان را گزارش کردهاند. عدهای از حاضران در صحنه، مانع از اجرای امر رسول خداa و نوشتن وصیتی شدند که میتوانست امتش را از گمراهی باز دارد. برخی از آنان به این هم بسنده نکرده و به حضرتش نسبت «هجر» دادند. با استناد به قراین مختلف، گویندۀ این نسبت ناورا به پیامبر خداa نمایانده شده است. برخی شارحان سعی کردهاند سرپیچی از فرمان پیامبر اعظم الهیa را توجیه کنند و نافرمانان را از این کردار زشت تبرئه کنند. پارهای نیز با کاهش منزلت نبوی(ص) یا دگرگون نمودن معنای «هجر» خواستهاند از ناپسندی این نسبت بکاهند. این نوشتار کوشیده است با بازخوانی تحلیلی گزارشهای این واقعۀ ناگوار که از آن به «رزیة یوم الخمیس» نام برده میشود، در دو منبع از منابع اصلی احادیث اهلسنت، رویکرد توجیهی شارحان آنها را به نقد کشد.
Machine summary:
از بررسی مجموع گزارشهای موجود از این واقعه، دو امر ناگوارِ «سرپیچی از فرمان رسول خدا( در نگارش وصیت» و «نسبت هجر به آن حضرت» رخ نشان میدهد؛ اکنون پرسش این است که محتوای وصیت نانوشتۀ پیامبر( چه بود؟ چرا نگذاشتند واپسین سفارشِ آخرین فرستاده خدا( نگاشته شود؟ مقصود از «هجر» در گفتار آنها چه بود؟ چه کسانی به رسول خدا( نسبت هذیانگویی دادند؟ و چرا پیامبر( بر نوشتن وصیتش پافشاری نکرد؟ از آنجا که بیشتر اهلسنت، گزارشهای حدیثی دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم را صحیح میدانند، احادیث مرتبط با این پژوهش، فقط از این دو اثر ارائه و بررسی شدهاند؛ به همین دلیل از بررسی سندی احادیث موجود در این دو اثر صرفنظر میشود.
ثُمَّ بَكَى حَتَّى بَلَّ دَمْعُهُ الْحَصَى، قُلْتُ: يَا ابْنَعَبَّاسٍ، مَا يَوْمُ الْخَمِيسِ؟ قَالَ: اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ( وَجَعُهُ، فَقَالَ: «ائْتُونِي بِكَتِفٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا»، فَتَنَازَعُوا وَ لَا يَنْبَغِي عِنْدَ نَبِيٍّ تَنَازُعٌ، فَقَالُوا: مَا لَهُ؟ أَ هَجَرَ؟ اسْتَفْهِمُوهُ، فَقَالَ: «ذَرُونِي، فَالَّذِي أَنَا فِيهِ خَيْرٌ مِمَّا تَدْعُونِي إِلَيْهِ»، فَأَمَرَهُمْ بِثَلَاثٍ: قَالَ: «أَخْرِجُوا الْمُشْرِكِينَ مِن جَزِيرَةِ الْعَرَبِ وَ أَجِيزُوا الْوَفْدَ بِنَحْوِ مَا كُنْتُ أُجِيزُهُمْ» وَ الثَّالِثَةُ، إِمَّا أَنْ سَكَتَ عَنْهَا وَ إِمَّا أَنْ قَالَهَا فَنَسِيتُهَا.
به گفته عمر بن الخطاب، خلافت ابوبکر،«فَلتَةً» یعنی ناگهانی و بیاندیشه رخ داد (ابنأبیشیبة، المصنف، 1989: 7/615؛ أحمد بن حنبل، مسند أحمد، بیتا: 1/55)، با فرض درستی این گزارش، چگونه میشود جانشینی ابوبکر را که به نص پیامبر( بوده است، ناگهانی خواند؟ 2) جانشینی در نماز دربارۀ جانشینی ابوبکر برای نماز، هنگام بیماری پیامبر( در منابع حدیثی اهلسنت روایاتی رسیده است که جای درنگ دارد.