Abstract:
بدون تردید در طول تاریخ برخی کوشیدهاند تا معنای آیات قرآن را بر اساس دیدگاههای خود تفسیر نمایند. این اقدام ناپسند، در روایات، «تفسیر به رأی» نام گرفته و به افراد تحریفگر نسبت داده شده است، نه به قرآن؛ ولی به تدریج در میان قرآنپژوهان شیعه و اهل سنت، «تفسیر به رأی» افراد، با «تحریف معنوی» قرآن همسان تلقی شده و تعبیر تحریف معنوی، به قرآن کریم انتساب یافته و به دلیل وقوع تفسیر به رأی افراد، تحریف معنوی قرآن نیز حتمی انگاشته شده است.
این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی و نقد این دیدگاه پرداخته و با ارائه دلایل عقلی و نقلی، اینهمانی بودن تفسیر به رأی افراد و تحریف معنوی قرآن را به چالش کشیده، بر تفاوتهای روشن تفسیر به رأی صاحبان آرای باطله با تحریفیافتگی معنوی قرآن تأکید میورزد؛ چرا که تفسیر به رأی، به افراد نسبت مییابد، ولی تحریف معنوی، به قرآن نسبت یافته است. بدین رو، وجود تفسیر به رأی افراد، نه به دلالت مطابقی، همان تحریف معنوی قرآن است و نه به دلالت تضمنی و التزامی، آن را در بر داشته و اثبات میکند.
نگارندگان انتساب تحریفگری معنایی به افراد را به جای انتساب تحریفیافتگی معنوی به قرآن کریم پیش رو مینهند.
Undoubtedly, throughout history, some have tried to interpret the meaning of Qur'anic verses based on their own views. This disgusting act is called “eisegesis” in the narrations and is attributed to the distorters, not to the Qur'an, but gradually, among Shiite and Sunni Qur'an scholars, “eisegesis” of individuals, with the “figurative distortion” of the Qur'an is considered identical and the interpretation of figurative distortion is attributed to the Holy Qur'an, and due to the occurrence of eisegesis of individuals, the figurative distortion of the Qur'an is also considered inevitable. This article examines and criticizes this view with a descriptive-analytical method and by presenting intellectual and narrative (traditional) reasons, challenges the similarity of eisegesis of individuals and the figurative distortion of the Qur'an and emphasizes the clear differences between the interpretation of the opinion of those who have false opinions with the figurative distortion of the Qur'an; thus, the existence of eisegesis according to the opinion of individuals, not in the signification of concordance (conformity), is the same as the figurative distortion of the Qur'an, nor in the signification of containment and consecutive (meaning) signification, it contains and proves it. The authors promote the attribution of semantic (figurative) distortion to individuals, rather than the attribution of figurative distortion to the Holy Qur'an.
Machine summary:
این اقدام ناپسند، در روایات، «تفسیر به رأی» نام گرفته و به افراد تحریفگر نسبت داده شده است، نه به قرآن؛ ولی به تدریج در میان قرآنپژوهان شیعه و اهل سنت، «تفسیر به رأی» افراد، با «تحریف معنوی» قرآن همسان تلقی شده و تعبیر تحریف معنوی، به قرآن کریم انتساب یافته و به دلیل وقوع تفسیر به رأی افراد، تحریف معنوی قرآن نیز حتمی انگاشته شده است.
اغلب اندیشمندان اهل تسنن، روایات تحریفنما را به نسخالتلاوه حمل نمودهاند؛ ولی بیشتر دانشمندان شیعی، نسخالتلاوه را معادل تحریف لفظی تلقی کرده و غالباً روایات تحریفنما را بر تحریف معنوی حمل کردهاند (فیض کاشانی، 1415: 1/70؛ موسوی خویی، 1382: 250ـ251)؛ برای نمونه، فیض کاشانی به صراحت میگوید: «آنچه به عنوان رفع اشکال [درباره روایات تحریف] به نظر میرسد این است که مراد ائمه از تحریف و تغییر و حذف، نسبت به معنا بوده است نه لفظ؛ یعنی ایشان [تحریفگران] در تفسیر و تأویل قرآن، مرتکب تحریف و تغییر شده و آن را بر خلاف آنچه واقع است، حمل کردهاند» (1415: 1/70).
4. نگاهی به پیشینه کاربرد اصطلاح تحریف معنوی در مورد قرآن همان طور که گذشت، تحریف، نخست در قرآن کریم به افرادی از یهود در مورد تورات نسبت داده شد و برخی از مفسران، مقصود از آن را تحریف معنایی برشمردند و در کتب لغت در تبیین معنای تحریف، به آن آیات استشهاد گردید (راغب اصفهانی، 1412: 228؛ فراهیدی، 1420: 3/211؛ ابن منظور، 1414: 9/43) و در کتب تفسیر و مباحث علوم قرآنی بعدتر نیز همین معنا رواج یافت.