Abstract:
در این مقاله میخواهم سازگاری میان اقوال و اعمال روششناختی نیوتن را مورد کاوش قرار دهم. اهمیت موضوع بدین علت است که ما علمشناسان هنوز نمیتوانیم حدودا هم ادعا کنیم که روش علمی بزرگترین دانشمند همة اعصار را میشناسیم. این وضعیت ناگوار، برغم اینست که توجه به روش علمی هیچ دانشمندی باندازة عُشر توجهی که روششناسان علم به روش علمی نیوتن بذل کردهاند نمیشود. بدلائل روشنی، هم نیوتن و هم اندیشه و بویژه روش علمیاش یکی از کانونهای بزرگ توجه ویژه علمشناسان در قرن بیستم بوده است. میخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که آیا امکان دارد مهمترین مانع شناخت مجمع علیهِ روش علمی نیوتن اینست که میان قواعد روششناختی اعلامشدة نیوتن با قواعد اعمالشدة وی چندان سازگاری وجود ندارد که بیشتر. در برخی مواضع این دو تعارض دارند. برای این امر، دو اثر ماندگار نیوتن در حوزة فلسفة طبیعی و برخی نامههای معروف وی را مورد کاوش قرار میدهیم.
Evaluating the conformity of Newton’s methodological statements with his actual practice of science is the prime goal of this article. The importance of the question is that despite much researches about Newton’s scientific method in the last quarter of a century, there is still not even a rough picture of what that method looks like. I have surmised that part of the explanation for this inscrutability lies in the fact that Newton’s words and deeds may, for good reasons, be on the whole not quite coherent. Thus, I want to raise and answer this question: Is it possible that a large share of the inscrutability of Newton’s method rests on the fact that some of Newton’s proclaimed methodological rules do not quite cohere with his practiced rules. But more so, in some cases, these two kinds of proclaimed and practiced rules may simply be inconsistent. For this, I have mainly relied on scrutiny of Newton’s two classic works, The Mathematical Principles of Natural Philosophy and Optics, and some of his relevant correspondence.
Machine summary:
ثانیاً، برخلاف پرچم روش شناختی سـردر کتـاب ـــ «هدف من در این کتاب تبیین خواص نور توسط فرضیه نیست بلکـه طـرح و اثبـات آن ٩٢ فلسفۀ علم ، سال دهم ، شمارة دوم ، پاییز و زمستان ١٣٩٩ خواص توسط استدلال و آزمایش است » ـــ نیوتن در عمل هم فرضیه سازی میکنـد و هـم فرضیات ابداعی خود را نه با استدلال اثبات میکند و نه با شواهد آزمایشی یا مشاهدتی.
بـا ایـن وصف ، همانندخواندن شیوة پژوهش در فلسفۀ طبیعـی بـا ریاضـیات از جانـب نیـوتن ، امـر غریبی به نظر میآید زیرا آیا به راستی نیوتن در کاوش ها و نوآوریهای ریاضـی خـود بـدین رویه عمل نموده است : «انجام آزمایش ها و مشاهدات »؛ «اخذ نتـایج عـام از آنهـا بـه واسـطۀ استقراء»؛ و «عدم پذیرش هیچ اعتراضی علیه آن نتایج ، مگر آنچـه از آزمـایش هـا اخـذ شـده ٩٦ فلسفۀ علم ، سال دهم ، شمارة دوم ، پاییز و زمستان ١٣٩٩ باشد»؟ به گمان من ، نیوتن ابداً نمیخواهد بگویـد کـه روش کـاوش در ریاضـیات بـه واقـع چنین است لیکن میخواهد با همانندکردن روش پژوهش در عرصۀ فلسفۀ طبیعـی بـا روش پــژوهش در ریاضــیات ، در واقــع بــرای نظــرات ، نظریــات ، و فرضــیاتی کــه وی بــه نحــو درخشنده ای آنها را در فلسفۀ طبیعی خلّاقانه یکـی پـس از دیگـری طـرح و ارائـه مـیکنـد مقبولیت و وجاهت و اتقانی فراهم کند، همانند آنچه سنتاً به ریاضیات نسبت داده مـیشـود.