Abstract:
داستانانگاری مدلهای علمی رویکردی فلسفی است که طبق آن دستۀ مهمی از پرسشهای فلسفی ناظر به مدلها (مانند چیستی ماهیت مدل، چرایی وجود احکام صادق و کاذب در مدلهای علمی و چگونگی دسترسی معرفتی به حقایقی تازه در بارۀ جهان از راه بهکارگیری مدلهای علمی) از طریق «داستان» انگاشتن مدلها پاسخ مییابد، بدون اینکه تعهدی هستیشناختی به وجود مدلها وجود داشته باشد. در این رویکرد فلسفی، «داستان» در معنایی خاص به کار میرود و مشتمل بر نوع خاصی از تخیل است که در آن مشارکتکننده به دلیل حضور چیزی که «اسبابصحنه» نامیده میشود در کنش «وانمود» کردن وارد میشود: او برخی احکام کاذب را صادق میانگارد و در جهان داستانی ساختهشده مشارکت میکند. در این نوشته، پس از تشریح نگاه کندل والتون به مقولۀ داستان و بازیهای وانمودی و تلاش او برای تبیین «استعاره» در همین چهارچوب، با بررسی نقدهای الیزابت کمپ به این نتیجه خواهیم رسید که چهارچوب پیشنهادی والتون برای تشریح و تبیین دستۀ خاصی از داستانها و بازیها، یعنی داستانها و بازیهای استعاری، کفایت لازم را ندارد. آنگاه استفادۀ کسانی مانند رومن فریگ از چهارچوب نظری والتون برای تحلیل مدلهای علمی را بررسی میکنیم و خواهیم دید که ضعف چهارچوب مفهومی والتون در تشریح استعاره عیناً خود را در نظام مفهومی فریگ نیز نشان میدهد و این الگو از عهدۀ تبیین مدلهای استعاری برنمیآید.
Fictionalism about scientific models is a philosophical approach according to which many important questions about the nature and function of models can be answered by taking models as fiction, without any ontological commitments to models. In this approach, fiction is a technical term denotes on a particular kind of imagination in which the participant due to the presence of prop is engaged in the pretence action: she takes some false statements as true and participates in the constructed fictional world. In this paper, after elaborating Walton's account of fiction and make-believe games and his aim to cover metaphors by the same mechanism of pretence, and by focusing on Camp's criticisms and her point to distinguish metaphorical imaginations from fictional ones, we will reach the conclusion that Walton's account is not appropriate to cover metaphors. Next, we will consider Frigg's use of Walton's account to analyse scientific models. It will argued that Frigg's framework is inadequate to cover metaphorical models, which in parallel with fictional ones play a crucial role in science.
Machine summary:
مشارکت بيننده در محتواي چنين بازياي بيشتر از مثال هاي قبلي است ، و حداقلي از مشارکت او در محتواي بازي براي فهم درست اسباب صحنه لازم است ؛ اما همچنان از نظر والتون اين محتوا محل توجه اصلي بيننده نيست و او بيشتر علاقه مند به خود اسباب صحنه است تا داستان ساخته شده با آن (همان ) آيا در مثال هايي از اين دست ، بازي باورآوري عليالاصول قابل صرف نظر کردن است ؟ شايد کسي ادعا کند به جاي «ديدن » تصاوير و اشکال مذکور «به مثابه » مرد يا زن ، ميتوان ترکيب فصلي پيچيده و بلندي از ويژگيهاي چنين اشکال و تصاويري فراهم آورد، به شکلي که هنگام روبه رو شدن با هر تصوير جديد، از راه مطابقت دادن ويژگيهاي فيزيکي و بصري آن با فهرست مذکور، بتوان تشخيص داد اينجا مکاني مردانه قرار دارد يا مکاني زنانه .
“Prop Oriented Make-Believe, Metaphor, Fictionalism: Reply to Elisabeth Camp” آن باشد که طبق صورت بندي جديد او، در بازيهاي باورآوري استعاري، چنين نيست که برخي صدق هاي داستاني مفروض و داده شده باشند و به آنها تصريح شده باشد، بلکه استعاره ها بازيهايي هستند که اصول توليد «شرطي» دارند، اصولي که ميگويند براي اينکه آنچه داستان ميگويد صادق از کار درآيد، اسباب صحنه بايد چه ويژگيهايي داشته باشند.