Abstract:
نجیبه هنرور!
فرهاد فلاحت خواه آ
خاقانی و نظامی که برای آرایش کلامشان از آرایههای بدیع لفظی و معنوی استفاده کردهاند.
در این راستا تصاویر بکری از پدیدههای طبیعی خلق کردهاندء به طوری که سبک آنها تبدیل به
سبک خاص شده است. رویکرد اصلی مقالة حاضر این است که به تبیین و تشریح صور خیال
خاقانی و نظامی از عروس افلاک بپردازد و به تماشای نگارههای رنگارنگ این نگارستان» در قالب
تشبیهات» استعارات» کنایات» آن هم از منظر نظر و زوایای گوناگون نگاه خاقانی و نظامی بنشیند.
اگرچه زوایای خیال این شاعران میتوانست در قالب تعابیر گوناگون دیگری هم ارائه گردد» اما
سعی شده این نگرشها از چشمانداز کلّیتری مورد بررسی قرار گیرد» که اهم آنها عبارت است
از: اساطیری» عالمانه» صوفیانه» شاعرانه و در نهایت دینی و مذهبی. چرا که پرداخت دقیقتر و
مفصّل تر به این تصاویر خیال» مجالی بسیار وسیعتر از این مقاله میطلبد. این دو شاعر بزرگ برای
تاثیر بیشتر در مخاطب با ذهن وفّاد و قدرت بینظیر خودء نمونههای بکر و جالبی از تصاویر را
خلق کردهاند. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی تنظیم شده است.
کلید واژهها. خاقانی. نظامی. خیال. نگرش, فلک.
" - استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی واحد خوی. دانشگاه آزاد اسلامیء خوی --ایران. (نویسندة مسوّول)
0 0 ,32333
" - استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی واحد خویء دانشگاه آزاد اسلامیء خوی -ایران
Machine summary:
بحث و بررسي اشعار خاقانی و نظامی مشحون از تصاویر خيال انگیز و افسونگرانه است که دامنة بسیار گستردهای دارد، بنابراین به استغراق در درياي بيكران تصاوير معجزه آسايشان از «فلك» بسنده شده است، تا شايد، بهرهاي از عطش درون را، با تماشاي صور پر آب و رنگشان تسكين دهيم، و وجود چنين همّتهاي عالي و خيالات افلاكي را براي جان دربندمان تلقين كنيم و با دم و يد مسيحايشان، شور پرواز به اين آسمانها را در جانمان برانگيزيم.
و واردات پرشور دوست، آنها را از خويشتن خويش باز مي ستاند، ديگر آن چهره شوم و افعي صفت آسمان را فراموش ميكنند و اين بار ازرق خلقان مريدي را بر تن آن ميپوشاند و آن را در دميدنگاه آفتاب و طلوع سحرگاه، چاك ميدهد: آسمان نيز مريد است چو من زان گه صبح چاك اين ازرق خلقان به خراسان يابم (خاقانی ،1391 :201) به طوري كه نشانههاي چنين نگرشي هم از سرودههاي زاهدانه آنها و هم از آغاز بعضي از قصايدشان به وضوح نمايان است؛ چنانکه در بیتی خاقانی فلک را شبیه عارفی کرده که طیلسان بر دوش انداخته و نظامی، ستارهها را به خرقه تشبیه کرده و فلک را به عارفی تشبیه کرده که خرقه در انداخته: چون طيلسان چرخ مطرّا شود به صبح من رخ به آب ديـــده مطرّا برآورم (همان: 166) خـرقة انجم ز فلک برکشــید مـرغ پـر انـداخــــتـه یـعنـــی مـلـک خطّ خرابی بـــه جــهان در کشید (نظامي، 1391: 122) خـــرقــه در انــداخــته یعنــی فلـک (همان:14) 5- نگرش شاعرانه: زاوية ديگري كه در نگاه خاقاني ونظامی از دامنة وسيعتري برخوردار است، نگرش شاعرانة این دو شاعر به فلك است.