شهاب - Journal ارمغان Literature and art

وزیر علوم وقت آقای تدین که یگانه عاشق تاسیس مدارس و بسط تعلیم‌ و تربیت بشمار است البته این مدرسه نوزاد را بتربیت و نگاهبانی پرداخته‌ اهالی جندق و بیابانک را رهین ابدی همت خویش قرار خواهند داد- در خاتمه توفیق و سعادت کارکنان علوم و صنایع ایران را از خداوند بدعا خواسته و انتظار داریم باقدام و جدیت این شاعر حساس‌ جوان و فاضل خطه جندق و بیابانک بیش از این از فیض مدرسه و تعلیم‌ برخوردار شده و نیز پیوسته مجله ارمغان را از آثار گرانبهای ادبی‌ بهره‌مند دارند شهاب ای شهاب اختر حیران که چون تابان شوی‌ نا شده پیدا بدریای عدم پنهان شوی‌ این ظهور ناگهانی چیست وین عمر قصیر وین تبدلها که گه چون تیر و گه چوکان شوی‌ همچو نسرین برگ‌کش صرصر ز نسرین بگسلد دور مانی ز اختران و در فضا حیران شوی‌ چیست قصد تو که بیرون تازی از قیرین حجاب‌ چیست درد تو که هم در چشمه قطران شوی‌ رشحه آب حیاتی جسته از ظلمات چرخ‌ باز بر گردی و اندر چشمه حیوان شوی‌ تیغ الماس غلاف آسمانها جای تو تا چه پیش آید که ناگاهان چنین عریان شوی گاه چون برقی ولیکن برق بی رعد و سحاب‌ گاه ریزان چون درخشان قطره باران شوی‌ پرتوی ز انوار یزدانی جهنده سوی طور لن ترانی گوی سوی موسی عمران شوی‌ چون کف موسی درخشانی و هنگام مسیر بس دراز آهنگ و بیجان چون یکی نعبان شوی‌ نیست با لای سیاهی هیچ رنگی در مثل‌ وز تو بر گردون بماند رنگ چون گردان شوی‌ داده ایزد مر ترا این سیر برق و شکل تیر تا گدازان ناوکی در دیده شیطان شوی‌ چون ز پیش برج‌های آسمانی بگذری‌ گاه جزئی زین شوی و گاه جزئی ز آن شوی‌ گاه تیر قوس باشی گاه جوزا را سنان‌ گه طناب دلو و گاهی رشته میزان شوی‌ زر دست افشار پرویزی و باد آورده گنج‌ زان قبل پیچیده چون زنجیر نوشروان شوی رشید یاسمی فتاة القیروان یا تاریخ لمیاء (ترجمهء اشراق خاوری) چون بر فراز نیمکت نشست دو دست بر هم زده و فریاد کرد خفیف!!خفیف!!