Abstract:
صحابهنگاری که به طور جدی از قرن سوم هجری آغاز گشت، با ورود اسلام به سایر سرزمینهای اسلامی راه یافت؛ زیرا صحابهنگاران، اصحاب را واسطه میان پیامبر و امت و نیز آشنایان به سنت و سیره رسول خدا میپنداشتند. اما صحابهنگاریهایی که در مناطق مختلف تدوین شد، تحتتأثیر جریانات فکری ـ سیاسی، شکلهای مختلفی به خویش گرفت و علاوه بر کمیت و حجم، در محتوا و روایات این آثار، تأثیرات بسزایی برجای نهاد. این جریانات فکری ـ سیاسی، سبب گشت تا صحابهنگاران در پی حل، پاسخگویی و یا مقابله با این تفکرات، روایاتی را از اصحاب انعکاس دهند، که در جهت تأیید ایدئولوژی مورد توافق خویش و یا در راستای حاشیهرانی گفتمانهای نامطلوب جامعه باشد. پژوهش پیش روی، تلاش خواهد کرد تا شیوة بازیابی الاستیعاب در ترجمه خلفای نخستین را تحلیل کند تا نشان دهد که اگرچه این کتاب، به بازتاب همان روایات سدههای نخست هجری میپردازد، گزینش، چینش و چگونگی کاربرد واژگان آن در جهت طرد و یا برجستهسازی برخی از اصحاب شکل گرفته است تا به فرآیند سیاسی ـ مذهبی زمانه پاسخ قاطعی دهد و یا در جهت تأیید این فرآیندها و ایدئولوژیها حرکت نماید.
Machine summary:
(ابنعبدالبر، 1415، ج3، ص209، 216 و 222) بنابراين با توجه به روايت عبدالرزاق، اگر ابوبکر بر عمر به جهت سبقت در اسلام افضل است، امام علي7 نيز بر اساس روايات بيشماري که بر اسلام نخستين اشاره در الاستيعاب اشاره شده، بر ابوبکر افضليت دارند و روايت مزبور به انعکاس همين معنا ميپردازد و شايد به همين جهت است که ابنعبدالبر آن را گزينش و نقل کرده است.
نکته داراي اهميت، اين مسأله است که در اين روايات نيز بر عدمانتخاب ابوبکر توسط رسول خدا9 و يا نص آشکار بر امامتِ خليفه اول تأکيد شده است؛ يعني در مسأله خلافت از منظر الاستيعاب، گزينش مردم به مشروعيت افراد منجر ميگردد و سبقت شيخين در خلافت، دليلي بر مشروعيت و افضليت آنهاست و اين افضليت، به معناي برتري اخلاقي و ديني نيست و سلسلهمراتب خلافت، به ترتيب به خلافت رسيدن خلفاي سهگانه و سپس امام علي7 قابلپذيرش است.
(عليخاني، 1390، ص160) ابنعبدالبر براي اثبات افضليت سه خليفه نخست بر امام علي7 و طرد معاني گفتمان تشيع در مسأله افضليت، رواياتي را به نقل از خود حضرت بازگو ميکند که امام علي7، شيخين را بر خويش در مسأله خلافت ترجيح دادند و سخناني را در زمينه مشروعيت آنها نقل کردند: «بهترين مردم پس از رسول خدا9، ابوبکر و سپس عمر بود...
(ابنعبدالبر، 1415، ج3، ص1147) بنابراين ابنعبدالبر با گزينش برخي از معاني کلامي که بر اساس گفتمان شيعه به امام علي7 اختصاص دارد، به برجستهسازي هويت خليفه دوم ميپردازد و حتي براي او مقامي همشأن با رسول خدا9 در نظر ميگيرد.