Abstract:
بررسی برخی از نوشتههای مهوش قویمی در دانشگاه و محیط غیردانشگاهی نشان میدهد که او به رویکردهای متنگرا اهمیت ویژهای میدهد. برخلاف بسیاری از کتابها که تنها به بازگویی و شرح نظریهها بسنده میکنند، قویمی در سه کتاب شعر نو در بوتة نقد، آوا و القاء و گذری بر داستاننویسی فارسی،پس از شناساندن اندیشههای صورتگرایی روسی و ساختارگرایی فرانسوی به همسخنانش، برای اثبات کارآمدیشان در پژوهشهای ادبی، از آنها در بررسی و واکاوی انواع متفاوتی از متنهای ادبیات فارسی بهره میگیرد. جستار پیش رو میکوشد تا افزون بر نحوة بهکارگیری قویمی از رویکرد متنگرا در تحلیل متنهای فارسی، خاستگاه و پیامدهای این رویکرد را نیز واکاوی کند. گرچه قویمی در تحلیل شعرها و رمانهای فارسی بهمدد رویکرد متنگرا درست عمل میکند، اما گاه برخی از مبانی بنیادین آن را از جمله پرهیز از داوری و ارزشگذاری و همچنین دوری جستن از ملیگرایی در بررسی ادبیات زیر پا میگذارد. پیوند عاطفی او با رویکرد متنگرا، چه در بخش نظری، چه در بخش عملی، چنان ژرف است که او نمیتواند به سنجش درستی از این رویکرد دست یازد.
Studying some of Mahvash Ghavimi’s works in the academic and general area shows that she attaches significant importance to textual approaches. Contrary to many books that only explain the theories, Ghavimi in her three books, Sher No Dar Bouteh Naghd (Modern Poetry Criticism), Ava and Elgha (Sound and Suggestion), and Gozari Bar Dastan Nevisi (A study on Writing a story), after introducing Russian Formalism and French Structuralism to readers, in order to prove their effectiveness in literary research, uses them in examining and analyzing different types of Persian literature texts. This study tries to explore the origins and consequences of this approach in addition to Ghavimi’s method of using a textual approaches in the analysis of Persian texts. Although Ghavimi acts correctly in her analysis of Persian poems and novels with the help of textual approaches, she sometimes ignores its fundamentals, such as avoid judging and evaluating, as well as avoiding nationalism in the study of literature. Her emotional bond to the contextual approach, both in theory and in practice, is so profound that she cannot measure it accurately.
Machine summary:
برخلاف بسیاری از کتابها، که تنها به بازگویی و شرح نظریهها بسنده میکنند، قویمی در سه کتاب شعر نو در بوتة نقد، آوا و القاء، و گذری بر داستاننویسی فارسی، پس از شناساندن اندیشههای صورتگرایی روسی و ساختارگرایی فرانسوی به همسخنانش، برای اثبات کارآمدیشان در پژوهشهای ادبی، از آنها در بررسی و واکاوی انواع متفاوتی از متنهای ادبیات فارسی بهره میگیرد.
پژوهش کنونی بنا دارد تا پس از معرفی کوتاه نوشتههای قویمی و برشمردن برخی از ویژگیهای آنها، نخست بنیانها و دلیلهای پیدایش این رویکردهای متنگرا به ادبیات یا همان صورتگرایی و ساختارگرایی و خاستگاه آنها را بررسی کند.
همین موضوع موجب میشود چندین پرسش اساسی به ذهن برسد: آیا بهصرف اینکه قویمی توانسته بهمدد رویکرد متنگرا تمامی متنهایی را که برگزیده است تحلیل کند میتوان نتیجه گرفت که میشود از آن در واکاوی هر نوع متنی بهره برد؟ اصولاً متنها طی چه روندی و براساس چه معیاری گزینش شدهاند؟ آیا متنها بهصورت تصادفی انتخاب شدهاند و رویکرد متنگرا بهراحتی از پس تحلیلشان برآمده است یا اینکه توانایی رویکرد متنگرا در بررسی بسیاری از متنها آزموده و درنهایت متنی انتخاب شده است که بر کارآمد بودن آن صحه بگذارد؟ چه بر سر متنهایی میآید که ممکن است رویکرد متنگرا دربرابر آنها ناتوان بماند؟ آیا این متنها موجب مردودشدن رویکرد میشوند یا به روند تکامل آن کمک خواهند کرد؟ و سرانجام اینکه یک رویکرد باید به خواننده در توضیح و درک بهتر متن ادبی یاری برساند یا اینکه متنهای ادبی ابزاری باشند برای نشان دادن کارآیی آن؟ اما جملهای از قویمی در کتاب گذری بر داستاننویسی فارسی بسیار کلیدی و حائز اهمیت است.