Abstract:
خیال در معرفتشناسی صدرالمتالهین، گاه تمایل به ابنعربی و نقش عظیم و مافوق عقلی آن داشته و گاهی هم گرایش به سوی مشاء و منزلت مادون عقلی آن دارد. گرچه جایگاه ویژه در نظام فلسفی صدرالمتالهین، متعلق به عقل است، اما آنجا که عقل در درک مسائلی عاجز مانده، روی به سوی خیال کرده و خیال انسانی مجرد و قائم به نفس انسانی را با طی حرکت جوهری، حلاّل بسیاری از مسائل، از جمله درک صفات ثبوتی وتشبیهی الهی، تعالیم وحیانی نبی و حل مسئلة معاد جسمانی میداند. هدف از این پژوهش تبیین چالش این حکیم متاله در مواجهه با رویکرد عرفان و فلسفه با خیال است که با اتکا به روش توصیفی ـ تحلیلی ارائه شده است. صدرالمتالهین خیال را دارای مراتب میداند و با توجه به مراتب تشکیکی خیال، خیال منتسب به حس را منشا تصویر و تمثیل و خیال منتسب به عالم ملکوت را، مدخل الهام و وحی میداند. تعهد او به عقل فلسفی موجب شده تا از بعد فراعقلی خیال تنها در جایی که عقل از درک آن عاجز است، بهره جوید.
Imagination in the epistemology of Sadr al-Muta’allehin has sometimes tended to Ibn Arabi and its great and superior role, and sometimes it has a tendency towards the peripatetic school and its sub-rational status. Although the special place in the philosophical system of Sadr al-Muta’allehin belongs to the intellect, but where the intellect has failed to understand, it has turned to imagination and through the movement of substance he considers the abstract and soul-based human imagination as the solution to many problems including understanding the affirmative and immanent divine attributes, the revelatory teachings of the prophet and solving the problem of bodily resurrection. Using a descriptive-analytical method this paper seeks to study the challenges of this theologian in facing the mystical and philosophical approaches with imagination. Sadr al-Muta’allehin considers imagination to be a hierarchical essence, and according to the equivocal levels of imagination, he considers the imagination attributed to the senses as the source of image and allegory and the imagination attributed to the realm of the kingdom as the entrance of inspiration and revelation. His commitment to philosophical reason has led him to use the transcendental dimension of imagination only where reason is incapable of comprehending it.
Machine summary:
در عرصه سهساحتی وجود انسان، نفس بهعنوان برزخی بین روح مجرد و بدن مادی است و در عین حال، قوه خیال انسانی بهعنوان واسطه و برزخی بین قوه عاقله و حواس پنجگانه انسان است، که البته این نوع خیال در قوس صعود مطرح میباشد و نوعی معرفت از آن حاصل میگردد.
سؤال اصلی مقاله عبارت است از: جایگاه خیال در معرفتشناسی صدرالمتألهین چگونه است؟ انگاره اصلی این مقاله این است که قوه خیال گرچه بهعنوان برزخ بین دو قوه عاقله و حس است؛ اما در نظام فلسفی صدرالمتألهین، راهگشای تعالیم خداشناسی، نبوت، معاد و انسانشناسی میباشد که عقل توانایی پاسخگویی به آن را ندارد.
اما در تقسیمبندیهای مختلفی که از عوالم، در کتب مختلف انجام داده، همواره از عالم خیال منفصل بهعنوان یک عالم مستقل نام میبرد که در قوس نزول، قبل از تعلق نفس به بدن مادی موجود بوده و در تحقق نفس انسانی، نقش علّی دارد و از مراتب علم حق است و صور علمی قدری و مجرای فیض حق میباشد و فیض وجود از طریق آن به ماده میرسد.
عالم خیال منفصل مانند حلقهای است که نهایت ندارد و از جوهری نورانی، شبیه به جوهر جسمانی از جهت دارای مقدار بودن و به جوهر مجرد از جهت نورانیت شباهت دارد؛ ولی جسم مادی و جوهر عقلی نیست؛ زیرا برزخ و حد فاصل بین آن دو است و هرچه برزخ بین دو شیء باشد، باید که غیر از آنها باشد و در عین حال دو جهتی دارد که به دو عالم شباهت و مناسبت دارد.