Abstract:
معماری سرشار از هویتی است که اوال مبین ارزشهایی است که جامعه به آنها تمایل دارد. در کشور ما که یکی از غنیترین سرزمینها از نظر بهره مندی از میراث و دستاوردهای فرهنگی است و از نمودهای آن شهرسازی و معماری ویژه و شناخته شده، در سطح جهانی هست؛ با توجه به این مطلب که زندگی امروز خود را چگونه میخواهیم و به فردا چگونه میاندیشیم و از گذشته خود چگونه بهره برمیدار یم، ساختن شهرها و تولید عناصر معماری از حساسیت خاصی برخوردار است. در این پژوهش بر آنیم اهمیت هویت در کالبد معماری و تاثیر آن بر ارتقاء کیفیت فضای معماری ایرانی را بررسی و عوامل آن را مشخص نماییم. آنچه هویت ایرانی را از سایر فرهنگها جدا میکند بررسی ارتباط رفتارهای متکی بر روان انسان و محیطی کالبدی و فرهنگی است. به همین دلیل بررسی هویت فضاهای طراحیشده برای این کشور ایران ضرورت مییابد. امید است به تایید تحلیلهای مستدل در پژوهش پیش رو، اسراری چند را در باب رابطه هویت ایرانی و معماری هویدا سازد. از این رو با مطالعه و بررسی منابع کتابخانهای و پژوهشهای پیشین، از طریق روش توصیفی-تحلیلی به اهمیت و ارتباط این دو مهم پرداخته شده است. در پایان در جهت افزایش کیفیت فضا مبتنی بر هویت ایرانی؛ راهکارهایی چند ارائه شده است.
Machine summary:
یکی دیگر از مشکلات اصلی که معماری ایران را در معرض خطر قرار داده است؛ ریشه در بخشینگری دارد و ناشی از عدم توجه به حکمت حیات و باور به امکان وجود معماری و شهر اسلامی و بیتوجهی به نظرات اسلام در چگونگی شکل دادن محیط زندگی و مسائل کلی شهرها است.
در ایران مسئله بیهویت شدن شهری به دو دلیل اساسی صورت گرفته است: نخست به دلیل بحرانهای عمومی اقتصادی که به رشد بیرویه جمعیت شهری در فاصله سالهای 1335 تا امروز یعنی از زمانی که درآمدهای نفتی بهصورت وسیع و روزافزون وارد کشور شدند، اتفاق افتاد و ایران را از کشوری کاملاً روستایی، خودکفا با مردمانی که سختی را در زندگی روزمره خود احساس و آن را مدیریت میکردند، به کشوری در حال کاملاً شهری، با مردمی بیشتر مصرفکننده و گاه صرفاً آسایشطلب و گریزان از سختی و کار درازمدت بدل کرد و طبعاً این اتفاق در زمینه فضایی و در مدتی بسیار کوتاه (کمتر از 50 سال)، نمیتوانست بدون ساختوسازهایی بیهویت و صرفاً برای تأمین مسکن در کوتاهمدتترین و نازلترین قیمت ممکن، همراه باشد؛ نتیجه این امر نیز کاملاً آشکار است: امروز کمتر شهری را میتوان در ایران دید که در ساختوسازهای عمومی چه مسکونی و چه اداری شبیه دیگر شهرها نباشد همه جا مصالح یکسان، نقشههای یکسان و ساختارهای یکسانی را میبینیم که اکثراً نیز در پایینترین سطح از لحاظ زیباشناسی و فناوری قرار دارند و این طبعاً به روند شکلگیری هویت شهری ضربه سختی میزند، زیرا افراد در زندگی روزمره خود در فضاهایی شبیه شده و بیروح و بیمعنی زندگی میکنند (مهدی نژاد و صادقی حبیبآباد، 1393).