Abstract:
فضا به عنوان یکی از واقعیت های جهان مادی, تا کنون اندیشه ورزی های پر دامنه ای را بر انگیخته است. برای تفکر
درباره فضا راه های گوناگونی وجود دارد. به عنوان نمونه برای درک پدیده شهر و جامعه در مجموع, تدوین مفهوم مناسبی
از فضا ضروری است؛ با این حالء ماهیت فضا در تحقیقات اجتماعی هنوز ناشناخته و مبهم باقی مانده است. پیچیدگی
مفهوم فضاء همانند سایر مفاهیم متافیزیکی» باعث شده تا برخی از متفکران در برابر شکار مفهومی آن اظهار عجز نمایند.
به هر حال, بهرغم این پیچیدگی» تلاش برای دستیابی به مفهومی دقیقی از فضاء از زمانی که بشر فکرت آموخت و به
تامل و تفکر پیرامون مفاهیم متافیزیکی و انتزاعی پرداخت» با فراز و نشیبها و تاثیر و تاثرات متقابل بین حوزههای
مختلف فکری, از جمله تبادل بین فلسفه و علم؛ به ویژه علم فیزیک و سایر عوامل و تعینات بیرونی بیوقفه ادامه داشته
است. از طرفی فضا خود شیوهی موجودیت جامعهها به حساب میآید. این مقاله با هدف واکاوی مفهوم فضا به تحلیل
فضامندی شهرها و بررسی اقتصاد سیاسی فضا و نقش آن در نظام برنامه ریزی شهری پرداخته است. طبق نتایج بدست
آمده به این مهم می رسیم که بحث توجه به فضا و مکان (فضای جغرافیایی) باید در راستای تحقق عدالت اجتماعی به
عنوان دست یابی به توسعه پایدار شهری مطرح باشد. بدین ترتیب شهر پدیدهای اجتماعی - مکانی استء با بعدی زمانی»
اما مرئی و شهر محصولی از زمان است. به این ترتیب نظم نمادین فضاهای شهری» شیوه های اندیشه و عمل را که
الگوهای موجود زندگی اجتماعی هستند بر ما تحمیل می کنند. مطالعه سلسله مراتب فضامندی ها در فرم شهری کمک
می کند تا بدانیم چگونه فردباوری» مناسبات طبقاتی» تعهدات همبودی و خانوادگی و اقدامات دولت در می آمیزند و شهری
شدن سرمایه به واسطه قدرتش در خلق فضاء معنای ضمنی پیدا می کند و آگاهی شهری شده را به دنبال خود می کشد.
Machine summary:
1-7-1- فرم های سه گانه فضا حداقل سه راه برای تعریف فضا وجود دارد - که هر یک اثرات مهمی بر شیوه شناخت و درک ما از جهان دارند؛ الف) فضای مطلق؛ اگر ما فضا را به صورت مطلق در نظر بگیریم، فضا تبدیل به چیزی در خودش خواهد شد؛ همراه با یک موضوع مستقل که ما می توانیم آن را برای پدیدههای منفرد به کار ببریم، دیدگاه نسبی در مورد فضا پیشنهاد میکند که فضا میتواند به عنوان یک نسبت بین چیزها در نظر گرفته شود بهطوری که چیزها وجود دارند به این دلیل که چیزهای دیگر وجود دارند و با هم یک نسبتی دارند.
از اینرو، با توجه به «جنبههای فضایی» تحلیل جامعه شناختی زیمل از فضا، چنین تلاشی به منظور توجه به برخی شیوههایی است که از طریق آن فضا دارای یک اهمیت خاص است برای این که چگونه، کجا و چرا شکل گیریهای اجتماعی خاص و کنشهای متقابل امکان پذیر میشود و همچنین توسط فضامندیشان چهارچوب بندی شده و شکل میگیرند.
در اصل هاروی تلاش میکند تا یک اقتصاد سیاسی فضا تحت سرمایهداری را ارائه نماید که دارای بینشهای مهمی برای تحلیل، مکانیابی و توزیع فضاهای خاص در یک دوره خاص (سرمایهداری صنعتی) و ظهور تسلط شکلی از سازماندهی و اداره فضایی (شهرنشینی) است و به آن به عنوان ابزاری در جهت تحلیل و تولید محیطهای شهری در قالب یک چشمانداز اجتماعی مینگرد (ژیلنیتس، 1394: 115).