Abstract:
مسئله نابرابری چالشی اساسی در مسیر توسعه است. نابرابری منطقهای معمولا در منابع، فعالیتها، جمعیت و تولید اتفاق میافتد، بهطوری که هر کدام از عوامل، خود باعث تقویت سایر عوامل شده و چرخه ایجاد نابرابری منطقهای را گسترش میدهند و موجب وقوع آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در مناطق کشور میشود. از آنجا که ممکن است در فرآیند رفع نابرابریهای منطقهای در کشور، قطبهای اقتصادی در کشور شکل گیرد و از لحاظ شاخص-های نابرابری در کوتاه مدت بهبود حاصل شود، ولی عدم توجه به فرآیند قطبش و عدم سرریز رشد به مناطق کمتر توسعه یافته در بلند مدت موجب شدت گرفتن افزایش نابرابری های منطقهای در آینده می گردد. به همین سبب با استفاده از شاخصهای ولفسان، داکلاس، استفان و روی میزان قطبش و از شاخصهای ضریب جینی، اتکینسون ولگاریتمواریانس و واریانسلگاریتم و ضریبپراکندگی نابرابری درآمدی در اقتصاد ایران طی سال های 1379 الی ۱۳۹۵ مورد سنجش قرار گرفت و در نهایت به بررسی رابطه و علیت بین قطبش و نابرابری درآمد پرداخته شده است، که براساس نتایج حاصل، فرآیند قطبش در اقتصاد ایران موجب کاهش نابرابری درآمدی در میان استانها میشود که این نکته در خصوص شاخص قطبش داکلاس،استفان وروی نمود بیشتری نسبت به شاخص ولفسان داشته است. بنابراین میبایست قطبهای رشد در استان ها با توجه به استعداد ها و آمایش سرزمین هر استان شکل گرفته و به جهت جلو گیری از افزایش نابرابری منطقه ای، با استفاده از مکانیسمهای انتقال رشد همچون ابزار های مالیاتی ، رشد قطبهای اقتصادی را به سایر مناطق محروم تر منتقل نمود.
The issue of inequality is a major challenge in development. Regional inequality usually occurs in resources, activities, population and production, so that each factor, in turn, strengthens other factors and expands the cycle of regional inequality and causes economic, social and political damage in the regions of the country. Because in the process of eliminating regional inequalities in the country, economic poles may be formed in the country and improve in terms of inequality indicators in the short term, but not paying attention to the polarization process and not overflowing growth to In the long run, less developed regions will exacerbate increasing regional inequalities in the future. For this reason, using Wolfson, Duclass, Stephen and rey polarization indices and Gini coefficient, Atkinson, logarithm -variance and variance-logarithm and income inequality dispersion indices in the Iranian economy during the years 1379 to 1395 And finally examined the relationship and causality between polarization and income inequality, which based on the results, the process of polarization in the Iranian economy reduces income inequality among the provinces, which is the case with the Duclass, Stephen and rey polarization index were more prominent than the Wolfson index. Therefore, growth poles should be formed in the provinces according to the talents and land management of each province, and in order to prevent the increase of regional inequality, using growth transfer mechanisms such as tax tools, the growth poles Moved the economy to other more deprived areas.
Machine summary:
به همین سبب، با استفاده از شاخصهای ولفسان، داکلاس، استفان و روی، "میزان قطبش" و از شاخصهای ضریب جینی، اتکینسون و لگاریتم واریانس و واریانسلگاریتم و ضریبپراکندگی، نابرابری درآمدی در اقتصاد ایران طی سال های 1379 الی ۱۳۹۵ مورد سنجش قرار گرفت و در نهایت، به بررسی رابطه و علیت بین قطبش و نابرابری درآمد پرداخته شده است، که براساس استادیار دانشگاه علامه طباطبایی (نویسنده مسئول)؛ hady.
com نتایج حاصل، فرایند قطبش در اقتصاد ایران، موجب کاهش نابرابری درآمدی در میان استانها میشود که این نکته در خصوص شاخص قطبش داکلاس، استفان و روی، نمود بیشتری نسبت به شاخص ولفسان داشته است.
ولیکن با وجود تجربهای نسبتاً طولانی از برنامهریزی منطقهای در ایران (نزدیک به 70 سال)، هنوز بسیاری از مناطق دورافتاده از مراکز سیاسی استانها و بویژه مناطق محروم کشور به عنوان بخشی از عرصه سرزمین ملی، به دلیل موقعیت جغرافیایی خود یا سایر ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، شرایط متفاوتی را در سطح برخورداری از شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و زیربنایی یا جمعیتپذیری نشان میدهند و از آنجایی که در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و جهتگیریهای اصلی برنامه ششم، استفاده از قابلیتهای متنوع در جغرافیای مزیتهای مناطق کشور مطرح شده است، بنابراین تکیه بر ضوابط ملی آمایش سرزمین در جهت کاهش عدم نابرابری های منطقهای از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد و از آنجا که دستیابی به این توسعه عادلانه که هم صاحب نظران قائل به توسعه متعادل و هم معتقدان به توسعه نامتوازن، آن را به عنوان هدف و چشمانداز برنامهریزیهای توسعهای مد نظر دارند.