Abstract:
هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی برآمدن گفتارهای سوبژکتیو و فردی (روانشناسی موفقیت، عرفانگرایی، انسان اقتصادی) در ایران پساجنگ است. پروبلماتیک پژوهش از سویی چیستی رابطة گفتارهای مزبور با گفتار شهادت در زمان جنگ است و از سویی دیگر فهم چیستی خود این گفتارها و قرابتشان با یکدیگر است که چگونه سوژة بهنجار خود را تولید میکنند. برای پاسخ به مسئلة مزبور از روش تبارشناسی میشل فوکو استفاده شده است تا نشان دهیم آغازگاه مفصلبندی گفتارهای سوبژکتیو و فردی پساجنگ به چه وضعیتی بازمیگردد و چه پیوستها و گسستهایی با وضعیت زمان جنگ داشته است. پژوهش حاضر به این نتیجه رسیده است که گفتار شهادت در زمان جنگ باعث غلبة امر انفسی و سوبژکتیو بر «امر اجتماعی» شد و از اساس سوژهای را ساخت که در لحظهای درونی و با غلبه بر نفس خویش خواهان رستگاری و شهادت بود. این سوژه در دوران پساجنگ در همارزی با عوامل غیرگفتاری دیگر شرایط امکان برآمدن گفتارهای سوبژکتیو پساجنگ را تسهیل کرد. در اصل در دوران پساجنگ فرم انسانی که میبایست در لحظهای فردی و سوبژکتیو به رستگاری برسد باقی ماند اما محتوایش توسط گفتارهای جدید تغییر کرد. گفتار شهادت زمان جنگ و گفتارهای سوبژکتیو پساجنگ هستیشناسی اجتماعی/ انتقادی زمان انقلاب اسلامی را بدل به مبارزه با نفس و کشف نیروی درون کردند.
The problematic of this research is, on the one hand, the relation of mentioned discourses to the discourse of martyrdom in time of war, and on the other hand, the understanding of what these discourses themselves are and how they relate to each other, how they produce their normal subject. To answer this question, the genealogical method of Michel Foucault has been used to show the beginning of the articulation of the subjective and individual discourses of the post-war situation and what connections and disconnections it had with the situation during the war. The present study has concluded that the discourse of martyrdom in time of war caused the domination of the psychic and subjective over the social and basically created a subject who wanted salvation and martyrdom in the inner moment and by overcoming himself. In the post-war period, this subject, in harmony with other non-discursive factors, facilitated the possibility of subjective post-war discourses. In the post-war era, the human form remained to be saved in individual and subjective moments, but its content was changed by new discourses. Wartime martyrdom discourse and post-war subjective discourses turned the social / critical ontology of the Islamic Revolution into a struggle and conflict with the sinful soul(NAFS) and the discovery of inner strength.
Machine summary:
بعد از جنگ و مشخصا از آغازین سال های دهۀ هفتاد شمسی است که از سویی سیر چاپ و نشر کتب و مجلات روانشناسی موفقیت در ایران شروع گشت و از سویی دیگر ما شاهد برآمدن عرفان گرایی در جامعۀ ایران هستیم که بطور مشخص خود را در سینمای داریوش مهرجویی در اواخر دهۀ شصت و اوایل دهۀ هفتاد نشان میدهد.
1 discursive 2 Homo economicus با توجه به اینکه انقلاب اسلامی ٥٧ و سوژه های دخیل در آن مهمترین مسئله شان در نسبت با کنش سیاسی، تغییر هستیهای منقادکنندٔە بیرون از انسان ها بوده است و هدف شان معطوف به دگرگونی ساخت سیاست استبدادی، اقتصاد استثمارگر و دین استحماری سامان گرفته بود، باید نشان دهیم که چه میانجیهای سبب گشت تا این هستیشناسی اجتماعی بدل به هستیشناسی فردی و سوبژکتیو در ایران پساجنگ شود؛ در همین راستا است که دوران جنگ برای پژوهش حاضر مسئله میشود.
ربیعی و تمنایی (١٣٩٢) در پژوهش خود «تحلیل گفتمان وصیت نامۀ شهدای جنگ تحمیلی» با بررسی ٥٠ وصیت نامه از طریق روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه به این نتیجه رسیدند که دال مرکزی وصیت نامۀ شهدا شخصیت امام خمینی است ؛ به گونه ای که این گفتار امام خمینی است که همه چیز را معنا میکند و اسلام همان به هستیهایی میشود که میبایست از آن ها احتراز کرد زیرا پیشاپیش ارزش های هستیهای مذکور اغواگر هستند و انسان را به جهان مادیات چفت و بست میکنند؛ همۀ این هستیها بازیچۀ مردمانی صورت بندی شد که هنوز حقیقت را درنیافته اند.