Abstract:
بدنبال سرنگونی رهبر پیشین لیبی معمر قذافی در اکتبر سال 2011 خلاء قدرتی در ارکان نظام سیاسی و اجتماعی پدید آمد. فقدان یک دولت مقتدر که قادر به اعمال حاکمیت یا انحصار زور باشد، باعث گردید اوضاع پیچیده سیاسی و امنیتی کشور دچار چالش جدی برای دستیابی به یک توافق جامع بین دو بلوک قدرت در شرق و غرب لیبی شد. دخالت بازیگران منطقهای و بینالمللی باعث تعمیق شکاف سیاسی و دو قطبی شدن فضای سیاسی و امنیتی لیبی شده است. ترکیه بعنوان یکی از کشورهای بزرگ خاورمیانه که از زمان حکومت سابق لیبی سرمایه گذاریهای گستردهای در اقتصاد این کشور داشت، با شروع ناآرامیها در قالب پیمان ناتو به حمایت نظامی از شورشیان پرداخت و پس از تشکیل دولت وفاق ملی در طرابلس(مورد تائید سازمان ملل متحد)از حاکمیت این دولت بر سرتاسر خاک لیبی دفاع کرد. درمقابل، قدرتهای منطقه نظیر مصر، امارات متحده، عربستان به همراه فرانسه دولت موقت در شرق لیبی(طبرق) را مورد تائید قرار دادند تا نزاع بر سر منافع در این منطقه به اوج خود برسد. در این پژوهش سعی می شود انگیزهها و اهداف راهبردی سیاست خارجی ترکیه از حضور فعال در بحران لیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. با توجه به کاربست روش توصیفی-تحلیلی، استدلال این مقاله این است که منافع ترکیه در شمال آفریقا با حفظ ثبات و گسترش حاکمیت دولت وفاق ملی بر همه مناطق لیبی گره خورده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مصالح ترکیه در لیبی با عبور از تمایلات اخوانی بر کسب منافع اقتصادی و تقویت موازنه قوا در سایه رقابت با قدرتهای منطقهای و اروپایی متمرکز شدهاست.
Since the fall of the former leader Muammar Gaddafi and the chaos that followed his death in 2011, there has been no a powerful government to rule all over Libya. Thus, the complex political and security situation in the country prevented the two blocs of power in west and east of the country from reaching a comprehensive agreement on the division of power. Libya has increasingly becoming a battlefield for a geopolitical contest among regional and international powers, so their involvements have deepened the political divide and polarized security climate in the country. Turkey,one of the largest countries in the Middle East that has invested heavily in the country's economy since the former Libyan government,provided military support to the insurgents in the form of NATO alliance. Tuekey has backed the Muslim Brotherhood-dominated General National Congress based in Tripoli. In contrast, regional powers such as Egypt, the United Arab Emirates, and Saudi Arabia, along with France, have approved an interim government in eastern Libya (Tobruk) to escalate a conflict of interest in the region. This study tries to analyze the motivations and strategic goals of Turkish foreign policy from its active presence in the Libyan crisis. Given the descriptive-analytical approach, the paper argues that Turkey's interests in North Africa are tied to maintaining stability and expanding the sovereignty of the national unity government over all of Libya. The findings show that Turkish interests in Libya have focused on gaining economic benefits and strengthening the balance of power in the shadow of competition with regional and European powers, by overcoming the Brotherhood's tendencies.
Machine summary:
از يکسو کشورهاي ديگـر نظير مصر، عربستان و امارات متحده که مدافع حفظ وضع موجود در منطقه هستند بـا حمايـت از فرمانده ارتش ليبي ژنرال خليفه حفتر تلاش کردند مانع تثبيت حاکميت نيروهاي متمايل به اخوان المسلمين گردند و از سويي ديگر ترکيه با پشتيباني از حکومت وفاق ملـي ليبـي تـلاش ميکند آخرين پايگاه نفوذ خود را در شمال آفريقا حفظ کند.
پرسش اصلي اين پژوهش عبارت است از: هدف از سياسـت خـارجي فعـال ترکيـه در قبـال بحران ليبي و حضور نظامي در شمال آفريقا و شرق مديترانه چيست ؟ آيا ترکيه در شمال آفريقا به دنبال حاکم کردن الگوي حکومتي اخواني اسـت ، انگيـزه هـاي اقتصادي دارد يا بدنبال توازن منطقه اي با رقباست ؟ در پاسخ به اين سؤال بايد گفت که رفتارهاي اخير سياست خارجي ترکيه نشان ميدهد کـه ترکيه پس از ناکامي در جايگزيني الگوي حکـومتي خـود در جهـان عـرب ، تاحـدي در راهبـرد سياست خارجي خود تجديد نظر کرده است .
اين کشورها بحران ليبي و پيامدهاي آن را چالش خطرناکي براي ثبات داخلي و مشروعيت سياسي خود مي دانند؛ از اينرو، نقش مهمـي درتوانمندسازي قدرت نظامي حفتر براي تسلط بر منطقه شرق ليبي و مقابله با دولت وفاق ملي مورد حمايت اخوان المسلمين داشته اند.
توافـق ترکيه و ليبي مزايا و منافع بيشماري براي ترکيه دارد: حضور سياسي و قانوني ترکيه را در شرق مديترانه براي کاوش و اکتشاف منابع انرژي رسميت مي بخشد، ترکيـه در مسـير مـرز دريـايي يونان ، قبرس جنوبي در جزاير کريت و ميس با مصر مانع ايجاد مي کند، طرح جـدايي ترکيـه و قبرس شمالي را ناکام مي گذارد و نقش ترکيه در جغرافياي سياسـي شـرق مديترانـه را بهبـود ميبخشد، به دولت هاي شرکت کننده در نشست گازي يادآوري ميکند که عبور خط لولـه گـاز از مسير ترکيه براي بازارهاي اروپايي اقتصادي و امن تر مي باشد(الرنتيسي،٢٠١٩: ٧).