Abstract:
جریان نومعتزله شمال آفریقا به اقتضای دورانی که در آن زندگی میکردند تحت تأثیر مدرنیته غربی، مسائل نظری عقلانیت را معطوف به مدرنیته حل کردند. بر این اساس مبانی آنها در فهم معارف دین با معتزله قدیم فرق میکرد؛ زیرا معتزله قدیم براساس مبانی عقلی و فلسفه توحیدی بود، ولی نومعتزله در شمال آفریقا برخلاف اسلاف خود بر اساس تعامل با غرب، توجه به عقبماندگی جوامع اسلامی و تلاش برای برقراری سازگاری بین دین و مدرنیته، رویکرد خاصی را در تفسیر آیات قرآن در پیش گرفتند.
آنان در مبانی هستیشناختی عمدتاً نظام هستی را امری مادی و متحول و در حال تغییر میدانند و رابطه خدا و انسان و جهان را در بررسی گزارههای دینی نادیده میگیرند. ازآنجاکه نظام هستی بر تفکر اعتزال نو با عینک عقل تجربی نگاه میشود، اکثر مفاهیم و آموزههای وحیانی و غیبی مانند خدا، فرشته و بهشت و جهنم یا مورد انکار واقع میشود و یا به تأویل بدون ضابطه دچار میگردد.
این تحقیق درصدد است با روش توصیفی و تحلیلی و انتقادی، مبانی هستیشناختی و شاخصههای تفسیر عقلی جریان نومعتزله در شمال آفریقا به ویژه نصر حامد ابوزید و حسن حنفی را تصویر کرده و آسیبهای آن را در قالب آسیبهای مبنایی هستیشناختی بررسی کند.
Machine summary:
براین اساس، مبـانی آنها در فهم معارف دین با معتزله قدیم فرق میکرد؛ زیرا معتزله قدیم براساس مبانی عقلی و فلسفه توحیدی بود؛ ولی نومعتزله در شمال آفریقا برخلاف اسلاف خود، براساس تعامل بـا غرب، توجه به عقب ماندگی جوامع اسلامی و تـلاش بـرای برقـراری سـازگاری بـین دیـن و مدرنیته ، رویکرد خاصی را در تفسیر آیات قرآن در پیش گرفتند.
این تحقیق به لحاظ مکانی ، به محدودٔە جغرافیایی شمال آفریقا تعلـق دارد و بـه لحـاظ زمانی ، با اینکه خاستگاه اصلی جریان تفسیری عقل گرای نـواعتزالی بـا محمـد عبـده آغـاز می شود، ولی تمرکز اصلی این پـژوهش بـر دورانـی اسـت کـه بـا محمـد آرکـون (۱۹۲۸ ـ ۲۰۲۰م ) آغاز و تا حسن حنفی ادامه یافته است .
۲. نفی امور متافیزیکی و رد تأثیر نیرویهای فوق طبیعی بر امور زندگی با دقت در آثار تفسیری نومعتزله روشن میگردد که نومعتزلیان ازآنجاکه واقـع گرای حسـی هستند و همه چیز را بر مبنای عقل تجربی تفسیر میکنند، رویکـرد مـادیگرایانـه پیـدا کـرده و عناصر متافیزیکی عالم را مورد انکار قرار می دهند و تأثیرات آنهـا را بـر زنـدگی انسـان نادیـده میگیرند و عملا اعتقاد چندانی به امور غیبی و مابعد طبیعی ندارند؛ بـه همـین دلیـل ، وجـود خـارجی فرشـته ، جـن ، شـیطان، حسـد، اعمـال خـاص، تعویـذ، طلسـم و باورهـایی ماننـد تأثیرگذاری چشم زخم و افسون زبان را که در قرآن وارد شده اسـت ، همگـی را مفـاهیم ذهنـی دانسته اند که دلیلی بر وجود واقعی و خارجی آنها در عالم نیست و بنابراین ، اگـر اینهـا وجـود خارجی نداشته باشند، عملا هیچ تأثیری بر زندگی انسان ندارند (ابوزید، ۱۳۷۶: ص۳۵۸ ـ ۳۵۹).