Abstract:
نگاه بیطرفانه و خنثی در علم، از شاخصههای اصلی نظریه علمی و از ادعاهای بنیادین جریان غالب در نظریهپردازی روابطبینالملل است. از سوی دیگر نظریههای انتقادی در سیاست بینالملل با این باور که نقصانهای تحلیلی این حوزه ریشه در تنگنظریهای تحلیلی جریان غالب دارد، به نقد ابعاد اثباتگرایانه، خردگرایانه، مادیگرایانه، و نگرش سلطهجویانه و استیلاطلبانه این جریان پرداخته و منشا ناتوانی تحلیلی بسیاری از نظریات را به عوامل مذکور بازگرداندهاند. سوال مطرح این است که آیا میتوان میان محورهای نقادانه رویکردهای انتقادی و شاخصه بیطرفی علمی پل زد و از این طریق موانع آزاداندیشی در جریان غالب و منشا آن را ریشهیابی نمود؟ مدعای این نوشتار آن است که چهار مقوله فوق از طریق تحمیل مبانی فرانظری، غرضمندی و فهم تکوینی در شناخت مسائل، ممانعت از توزیع جهانی موضوعات و در نهایت التزام به سکولارسازی علم، مهمترین موانع اصلی آزاداندیشی در حوزه تئوریپردازی روابط بینالملل را شکل بخشیدهاند و در میان این عوامل مولفه اخیر دارای نقش محوری است. از جمله دستاوردهای این نوشتار آن است که با استفاده از روش تحلیلی میان ریشههای سکولاریستی در سیاستبینالملل و موانع آزاد اندیشی و نگاه بیطرفانه ارتباط برقرار میسازد. مسالهای که جریان انتقادی نیز از آن مصون نمانده است.
A neutral view of science is one of the main features of scientific theory and one of the fundamental claims of the main stream in the theorizing of international relations. On the other hand, the critical theories in international politics, believing that the analytical shortcomings in this field are rooted in narrow-mindedness of the mainstream, have criticized the positivist, rationalist, materialist, and hegemonic attitudes of this current. The main question is whether it is possible to bridge between the critical approaches and the characteristic of scientific neutrality, and in this way to eradicate the barriers to free thought in the dominant approach and its origin. This paper argues that the four factors mentioned have formed the most important major obstacles to free thought and emancipation in the field of international relations theories through the imposition of meta theoretical foundations, Purposefulness in understanding issues, preventing the global distribution of issues and finally the commitment to secularization of science. The last factor however plays a pivotal role. One of the achievements of this paper is that it uses an analytical method to establish a connection between secularist roots in international politics and barriers to free thinking and an unbiased view. An issue from which the critical approach is not immune.
Machine summary:
با این وجود کمتر به این مساله پرداخته شده که منشا و ریشه ابعاد و عوامل چالش برانگیز مذکور در چه مؤلفه ای بنیادین نهفته است ؟ از این رهگـذر پرسش اصلی مطرح این است کـه موانـع فهـم آزاداندیشـانه در تحلیـل روابط بین الملـل چیست و آیا میتوان میان محورهای نقادانـه رویکردهـای انتقـادی و شاخصـه بیطرفـی علمی پل زد و از این طریق موانع آزداندیشی در جریان غالب و منشا آن را ریشـه یـابی نمود؟ این نوشتار بار روش تحلیلی، سرسپردگی جریان غالـب نظریـه پردازی بـه چهـار ١٨٣ / مولفه اثبات گرائی، مادیگرائی، خردگرائـی سـودانگار و اسـتیلاطلبی را از جملـه موانـع اصلی فهم آزاداندیشی علمی دانسته و معتقد است که مولفه های مذکور از طریق تحمیـل مبــانی فرانظــری، غرض منــدی و فهــم تکــوینی در فهــم مســائل ، مداخلــه در طــرح و اولویت بندی مسـائل خـاص و ممانعـت از توزیـع جهـانی موضـوعات باعـث پیـدایش نقصانهای تحلیلی این حوزه گردیده است .
نقد سیطره خردگرایی سودانگار 1 نگرش های تأمّل گرا در روابط بین الملل بر این باورند که تعبیر مادیگرایانه از خردگرایـی توسط نظریه های غالب و تأثیر آن بر برداشت از قـدرت ، منـافع و نهادهـا بعنـوان نقطـه عزیمت در سیاست بین الملل ، همـراه بـا حاکمیـت ایـن ایـده کـه مؤلفـه های مـذکور را نیروهای مادی قوام میبخشند، دو نقصان تحلیلی اساسی را برای روابـط بین الملـل رقـم زده است : نخست آنکه راه را بر ظرفیت تفکر اجتماعی علوم در حوزه روابط بین الملل مسـدود نموده است و مانع از بروز نقش هویت ، ایدئولوژی، فرهنگ و در نهایت گفتمان ، بعنـوان انگاره ها در ساخت مؤلفه هایی چون قدرت ، منفعت و نهـاد گردیـده اسـت .
(ed) (2011), Religion and International Relations Theory, New York, Columbia University Press.