Abstract:
استثناء در زبان عربی، کاربردهای ویژه و خصوصیات مختص به خود را داراست. مانع اصلی یادگیری، عدم توانایی دانشآموزان و عدم توانایی در درک و تعمیم مفاهیم و خلط مبحث با مباحث در دستور زبانهای عربی و فارسی دری برخی اوقات منجر به ضعف دانشآموزان میگردد. استثناء در دستور زبانهای عربی و فارسی دری از جمله مباحثی است که مورد عنایت نویسندههای فروان در فراوردهای ذهنیشان قرار گرفته است، ولی پیرامون این موضوع مقالات تحقیقی یافت نشد که شمول پیرامون استثناء در زبان عربی و فارسی دری کار شده باشد، بدین ملحوظ هدف این مقاله تسهیل در امر آموزش استثناء و راههای تشخیص آن در زبانهای مزبور است. همچنین در دستور زبان عربی مخصوصا در بخش نحو زبان عربی کاربرد خاص دارد، از همینرو داشمندان علم نحو و دستورنگاران زبان عربی لازم دیدهاند که به بحث درباره این قاعده نحوی بپردازند. و این نشانگر نقش مهم و ارزنده اسلوب استثناء در زبان عربی است. در این خصوص، یافتهها و نتایج دربردارنده مواردی است: استثناء در زبان عربی تحت اسلوب مورد کاوش قرار گرفته که شامل حروف انواع و حکم اعربی آن میگردد، ولی برعکس در زبان فارسی نیز حروف استثناء نه تنها به غرض استثناء بلکه به اهداف دیگری نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
Machine summary:
واژگان کلیدی: استثناء، انواع استثناء، دستور زبان عربی و فارسی دری، ادبیات تطبیقی مقدمه استثناء (استثناء: مصدر فعل (استثنی) که از ریشه (ثنیت الشیءَ إذا رددته) گرفته شده است که افاده مخالفت حکم ماقبل ادات استثناء از مابعد استثناء را دارد، و در اصطلاح نحویان اسلوب استثناء یکی از شیوههای بیانی است که قسمتی از رسالت عظیم را عهدهدار میباشد، این اسلوب، که یکی از قواعد نحوی زبان عربی بشمار میرود، باتوجه به لطایف و دقایق و اسرار مترتب بر هریک از ارکان آن، در دستور زبان عربی جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است، بگونهای که تبیین برخی از نصوص و آثار دستوری زبان عربی بدون آگاهی از این قاعده نحوی و استنباط احکام دستوری و تثبیت جایگاه دستوری استثناء در کلام امکانپذیر نیست، علاوه بر این، آگاهی از وجوه اعرابی مستثنی در ساختارهای مختلف آن، باعث مصونیت از خطا در اعراب میشود.
هریک از (طالبین وآلَ) مستثنی و منصوب است، زیرا که مسثتنی منه (الطلاب، والقوم) هستند در کلام موجود است، ولی ادات نفی هم وجود ندارد، بنابراین اینگونه استثناء را استثنای متصل میخوانند، برای اینکه مابعد إلا به معنی ماقبل إلا داخل است.
2- هرگاه کلام تام منفی متصل باشد، و مستثنی منه بر مستثنی مقدم بیاید: در اسم مابعد (إلا) دو وجه جواز دارد: الف) اتباع بنابر بدل بودنشان: یعنی مستثنی بدل مستثنی منه میباشد، بعض از کل، بنابر رأی بصریین، نسبت به رأی کوفیین عطف نسق خوانده شده است، زیراکه آنها (إلا) را به مثابه حرف عطف (لا) نافیه دانستهاند، که ما بعد آن مخالف ماقبل آن است، این نظر به ارجح است.