Abstract:
تا قبل از کودتای سوم اسفند 1299 دیویزیون (لشکر) قزاق و تشکیلات ژاندارمری دو نیروی نظامی اصلی ایران با خاستگاههایی متفاوت بودند. این دو نیرو بررغم تضادهایی که با هم داشتند در جریان قرارداد 1919 تا اندازهای به هم نزدیک شده، بهدنبال کودتای سوم اسفند به همکاری نسبی با هم پرداختند، اما تضادها و رقابتهای آنان بلافاصله بعد از کودتا مجددا آشکار گشت و در اواخر سال 1300ش به محو استقلال ژاندارمری و ادغام آن در قشون متحدالشکل انجامید. هدف پژوهش حاضر این است که با تکیه بر منابع و پژوهشهای معتبر ضمن مروری بر پیشینه این دو نیرو، به فراز و فرود جایگاه ژاندارمری بعد از کودتا تا پایان قیام لاهوتی (بهمن 1300) بپردازد و به این سؤال پاسخ دهد که ژاندارمری در جریان تأسیس قشون متحدالشکل، در نتیجه کدام عوامل جایگاه خود را به نفع نیروی قزاق از دست داد؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی به تجزیه و واکاوی چگونگی برتری یافتن نیروی قزاق بر ژاندارمری در فاصله اسفند 1299 تا بهمن 1300 میپردازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که سه واقعه قیام کلنل محمدتقیخان پسیان، شکست اردوی آهنین و شورش لاهوتی زمینههای لازم را برای تحقق هدف دیرینه سردار سپه مبنی بر محو ژاندارمری و ادغام آن در نیروی قزاق فراهم آورد و وی در تشکیلات جدید باز هم ژاندارمها را در جایگاهی پایینتر از قزاقها قرار داد.
Until Before the February 22nd 1921 coup, the Cossack division and the gendarmerie were the two main military forces of Iran with different origins. Despite their contradictions, the two forces became somewhat closer during the 1919 agreement and partly cooperated together following the February 22nd 1921 coup, but their contradictions and rivalries immediately reappeared after the coup in early 1922, led to the disappearance of the independence of the gendarmerie and the integration into a uniformed army. The present study by reliable sources and researches has studied the background of those two forces to deal with the rise and fall of the gendarmerie after the coup until the end of the Lahouti uprising and so tries to answer the question that the how did the gendarmery lost its position in favor of the Cossack force? By a descriptive-analytical method this paper has analyzed how the Cossack force prevailed over the gendarmerie in the period from February 1921 to February 1922. The findings show that the three events of Colonel Mohammad Taghi Khan Pessian's uprising, the defeat of the Iron regiment, and the Lahouti's revolt provided the required grounds for the realization of Sardar Sepah's long-standing goal of eliminating the gendarmerie and integrating it into the Cossack force. In the new organization, he again placed the gendarmes in a lower position than the Cossacks.
Machine summary:
يافته هاي پژوهش نشان ميدهد که سه واقعه قيام کلنل محمدتقي - خان پسيان، شکست اردوي آهنين و شورش لاهوتي زمينه هاي لازم را براي تحقق هدف ديرينه سردار سپه مبني بر محو ژاندارمري و ادغام آن در نيروي قزاق فراهم آورد و وي در تشکيلات جديد باز هم ژاندارمها را در جايگاهي پايين تر از قزاقها قرار داد.
٩ آنان داراي مواضع عقيدتي و جهت گيري بين المللي متضادي با ژاندارمري بودند و به کفايت نسبي آنان حسادت ميورزيدند و ژاندارمها را رقيب نظ امي خود محسوب ميداشتند،١١ براي نمونه در شهريور ١٢٩٢ش وادبولسکي فرمانده قواي قزاق در همدان، حاضر نشد قزاقهاي تحت فرمانش را به کمک ژاندارمري بفرستد که در حال جنگ با لرها بودند؛ در اواخر همين سال مشخص شد که اين دو نيرو به علت مشکلات فرماندهي و رقابت هاي دروني نميتوانند در عمليات مشترک در لرستان به همکاري بپردازند.
١١ نيز دو سال بعد در همدان در تپه مصلي ميان ژاندارمهاي تحت فرمان کلنل پسيان با قواي قزاق که رضاخان هم در ميانشان بود جنگ درگرفت که در نتيجه آن، قزاقها دچار شکست شدند،١٢ اما طي سالهاي ١٢٩٨ تا ١٢٩٩ش خصومت ها ميان اين دو نيرو 4.
بيسبب نبود که پس از کودتا، کاظم خان سياح فرماندار نظ امي پايتخت شد و پست مهم وزارت جنگ به ماژور مسعود کيهان واگذار شد؛ حال آنکه فقط رياست ديويزيون قزاق به رضاخان سپرده شد،٢٨ اما بررغم اين دستاوردهاي اوليه ، ژاندارمري با مشارکت در کودتاي سوم اسفند عملا راه را براي نابودي خود گشود.