Abstract:
منشور ملل متحد دو نوع نظام امنیت جمعی را به رسمیت شناخته است. نظام امنیت جمعی مندرج در ماده (51) منشور در رابطه با حق دفاع مشروع دولتها و همچنین توسل به زور با تجویز شورای امنیت. توسل به زور با تجویز شورای امنیت، ریشه در سازکار مشابه، در میثاق جامعه ملل دارد که البته با تحولاتی همراه بوده است. امروزه با تداوم وقوع مخاصمات بینالمللی، سیستم امنیت جمعی ملل متحد به چالش کشیده شده و کارآمدی این ساختار مورد انکار یا تردید قرار گرفته است؛ هدف از این مقاله شناخت سازکار توسل به زور با تجویز شورای امنیت سازمان ملل و همچنین بررسی انتقادات مطرح شده بر این سازکار است. پرسش کلیدی مقاله آن است که :« عملکرد سیستم امنیت جمعی سازمان تا به حال چگونه ارزیابی میشود و چه انتقاداتی به آن مطرح شده است؟». این مقاله حائز ماهیت پژوهشی کیفی بوده و از حیث روش شناسی نیز توصیفی –تحلیلی میباشد. مقاله در سه بخش اصلی، به شناخت مفهومی نظام امنیت جمعی، بررسی سیر تحولات این سیستم و تحلیل جامع انتقادات مطرح شده بر این سازکار پرداخته است و در نهایت این نتیجه حاصل شده که علیرغم برخی کاستیها، سازکار توسل به زور شورای امنیت در برخی موارد کارآمد نمایان شده و میتواند از مشارکت دیگر تابعین حقوق بینالملل نیز بهره جوید.
The Charter of the United Nations recognizes two kinds of Collective Security Systems (CSS); the security system under Article (51) regarding the States' right to collective self-defense and also the Use of Force authorized by the Security Council. The UN's CSS, besides small alterations, has its roots in a similar system which was defined in the Covenant of The League of Nations. The continuity of occurrence of international armed conflicts today has challenged this system and its efficiency. This article aims to understand this mechanism of use of force and to review the criticism raised on this mechanism. The main question is: "How the performance of this system is assessed and what are the main criticisms of it ?". This article has a qualitative research nature and it is of a descriptive-analytical methodology. It is written in three main sections, on the conceptual understanding of the CSS, a review on the evolution of CSS and a comprehensive analysis of the criticisms raised on this CSS; finally, it is concluded that despite some shortcomings, use of force authorized by the security council has been efficient in some cases and can take advantage of the cooperation of other subjects of international law as well.
Machine summary:
اما واقعیت این است که اعضای شورای امنیت در بسیاری از موارد، منافع سیاسی و اقتصادی خود را بر تحقق صلح و امنیت بینالمللی مقدم داشتهاند که در نتیجه این مواضع، شورا در ایجاد صلح و امنیت بینالمللی و حفظ آن، به موجب بند (1) ماده (1) منشور ملل متحد در مواردی از جمله در مخاصمات میان اعراب و اسرائیل، ایران و عراق و همچنین جنگ کوزوو، ناکارآمد جلوه نموده است.
در ادامه انتقادات و ایرادات مطرح شده نسبت به این سازوکار مورد طرح و بررسی تحلیلی قرار گرفته و نهایتاً این فرضیه به اثبات رسیده است که نظام امنیت جمعی در قالب توسل به زور با تجویز شورای امنیت و مشخصاً ذیل فصل هفتم منشور، سازوکاری دفعی و ابداعی نبوده و در حال طی کردن سیر تکاملی خود میباشد و بدین ترتیب کاستیها و ضعفهای مطرح شده علیه آن امری طبیعی میباشد؛ بنابراین همانطور که شورای امنیت در این چارچوب و در مواردی نقش آفرینیهای مثمر ثمری داشته، باید گفت که عملکرد این نظام تا حدود زیادی مطلوب و رو به رشد ارزیابی میشود.
بنابراین در خصوص بررسی عملکرد نظام امنیت جمعی ملل متحد از طریق توسل به زور با تجویز از سوی شورای امنیت، که تنها یکی از سازوکارهای امنیت جمعی این سازمان محسوب میشود، خلاء تحقیقات حقوقی تحلیلی و به زبان فارسی محسوس است.
شورای امنیت نیز به موجب مقررات منشور، رکن اصلی ملل متحد است و وجود نظام امنیت جمعی برای حفظ و اعاده صلح و امنیت توسط این شورا ضروری مینماید.
The United Nations Security Council: Imbalance of Power and the Need for Reform, International Journal of Political Science and Diplomacy, 2 (106), 1-4.