Abstract:
ازنظر یک جامعه شناس که به گفته خود حدود 25 سال از عمر خود را صرف مطالعه در منابع بهائیت و برخی تحقیقات غربی در این زمینه نموده، طبقه بندی بهائیت ب هعنوان دینی جدید یا فرق های اسلامی
یا حرکتی جهانی امری طبیعی است، چراکه در جامعه شناسی دین، مبحث تیپ شناسی سازمان ها و گروه های دینی، یکی از موضوعات اصلی و برجسته است اما در برخورد با این گروه، این کار با چالش هایی اساسی روبه رو م یشود.
پراکندگی جمعیتی ک منظیر، پیشینه بابی و برداشت های اسلامی ایرانی بزرگان بهائیت، که هنوز ه مرنگ اولیه در اقتبا سهایی از فرهنگ خاورمیانه را دارد و از سویی ساختاری در حد یک سازمان بی نالمللی و شعارهای جهان گرایانه این گروه، در کنار تناق ضهای رفتاری چندگانه، در کتاب شهروند جهانی مستند
شده و نظرات موجود در این عرصه با اصول دانشگاهی گزار ش شده است. بخش هایی
از این موضوعات مانند تعالیم ضدجهانی و مقد سسازی های دینی، در این مقاله ارائه شده و در برخی از موارد توضیحی خارج از کتاب شهروند جهانی به آن اضافه شده است.
لاشک ان إعلان عالمة الاجتماع التی تزعم انها قضت ربع قرن من حیاتها وهی تبحث فی
مصادر البهائیة وفی بعض البحوث الغربیة فی هذا المجال، یبدو امرا طبیعیا یدفعها لتصنیف
البهائیة باعتبارها دینا جدیدا او طائفة اسلامیة او حرکة عالمیة، لان الدین فی علم الاجتماع،
یمثل موضوعا یهدف الی التعرف علی طبیعة التش یکلات و المجموعات الدینیة، وهو أیضا من
المواضیع الاصلیة البارزة. لکن التعامل مع هذه المجموعة یجعل هکذا مجهود یواجه تحدیات
اساسیة.
التوزیع السکانی الذی قل نظیره لهذه المجموعة فی ارجاء العالم، و ماضیها المستمد من الفرقة
البابیة و التلقیات الاسلامیة الایرانیة لأقطاب البهائیة، واقتباساتهم من الثقافة الشرق اوسطیة،
هذا من جهة و من جهة اخری فإن تش یکلاتهم التی ترقی الی مستوی منظمة دولیة، و شعاراتهم
العالمیة الی جانب تناقضاتهم السلو یکة المتعددة والمستندة الی کتاب المواطنة العالمیة والآراء
الموجودة فی هذا المجال و التی تضمنتها الاسس الجامعیة، تمثل جانبا من هذه الموارد من قبیل
موضوعات مثل التعالیم المناهضة للعالمیة والتقدیس الدینی وهی من المواضیع التی جمعت
من الکتاب و تم تضمینها فی المقالة الحالیة فیما تمت اضافة بعض الجوانب التوضیحیة من
خارج کتاب المواطنة العالمیة الیها.
According to a sociologist, who, has spent about 25 years for studying Baha’i issues and
some Western researches in this field, classifying the Baha’ism as a new religion, an Islamic
sect, or a global movement is natural; because in the sociology of religion, the issue
of typology of religious organizations and groups is a main and prominent topic. But in
dealing with this group, one encounters fundamental challenges.
The unique dispersal of population, the Babi background, and the Islamic-Iranian conceptions
of the Baha’i leaders, who had kept the same primary color of Middle Eastern
culture in their assumptions; with the structures of an international organization, and globalist
slogans of the group, along with the Bahai community’s multiple behavioral contradictions
have been documented in the book Citizens of the World, and the opinions in this
field have been reported according to academic principles. Excerpts from these topics,
such as Non-worldly teachings and religious sanctifications, are presented in this article.
In some cases, explanations outside the book Citizens of the World have been added.
Machine summary:
چکیده ازنظر یک جامعهشناس که به گفته خود حدود 25 سال از عمر خود را صرف مطالعه در منابع بهائیت و برخی تحقیقات غربی در این زمینه نموده، طبقهبندی بهائیت بهعنوان دینی جدید یا فرقهای اسلامی یا حرکتی جهانی امری طبیعی است، چراکه در جامعهشناسی دین، مبحث تیپشناسی سازمانها و گروههای دینی، یکی از موضوعات اصلی و برجسته است اما در برخورد با این گروه، این کار با چالشهایی اساسی روبهرو میشود.
منشأ شیعی بهائیت موجب شده تا کارشناسان و محققان، بهطور سنتی، آیین بهائی را در زیرمجموعه اسلام، دستهبندی کنند ولی شاید تغییر و تحول شرایط پس از جنگ جهانی دوم، آنها را متقاعد سازد که در دستهبندی خود تجدیدنظر کنند (واربرگ، ص33 و 34).
ولی «صلح اکبر» تنها هنگامی محقق میشود که اکثریت مردم بهائی شوند (واربرگ، ص17)، اما ازآنجاکه ترسیم دورهای که همه مردم دنیا تغییر دین داده باشند در جامعه جهانی نوعی سیاست تهاجمی بهنظر میآید پس تأکید آنها در تبلیغ دین خود بر دوره صلح اصغر که به باور آنان قبل از صلح اکبر ایجاد میشود متمرکز شده است.
در بهار 1960، یکی از ایادیان و کارگزاران، به نام چارلز میسن ریمی آمریکایی، خود را گزینه طبیعی برای سمت ولایت امرالله اعلام کرد، زیرا در سال 1950 شوقی او را بهعنوان رئیس شورای بینالمللی بهائی انتخاب کرده بود و آن شورا هم مرحله اولیه و جنینی بیتالعدل جهانی بود؛ بیتالعدلی که سمت ریاستش منحصراً متعلق به ولی امر بهائی است.
یکی از این مؤسسات، جامعه بینالمللی بهائی است که جایگاه مشورتی خود را از سال 1970 کسب کرده است 2 (واربرگ، ص96).