Abstract:
مبحث زیادت وجود بر ماهیت، نخستینبار در آثار فارابی پا به عرصۀ مباحث متافیزیکی نهاده و در فلسفۀ
که نخستینبار ابنسینا آن را برای تبیین،» عروض وجود بر ماهیت «ابنسینا جایگاهی رفیع یافته است. تعبیر
این رابطه به کار برده است، فیلسوفان پس از وی را دچار ابهامهایی کرده و در این میان عدهای را بر آن
داشته است تا وجود را عرضی خارجی تلقی کنند. در این تلقی از رابطۀ وجود و ماهیت که نویسندگان این
نامیدهاند، این رابطه همچون سایر ترکیبات رایج در فلسفۀ ارسطویی،» استعارة ذهنی باربری «مقاله آن را
است. درمقابل، ناقدان این دیدگاه با توجه به محذوراتی که این نوع نگرش ایجاد» عرض «و» موضوع «رابطه
شدهاند. براساس دیدگاه زیادت ذهنی، وجود معقول ثانی» زیادت ذهنی وجود بر ماهیت «میکند، قائل به
منطقی است و در خارج هیچ مصداقی ندارد، اما در اثر نوآوریهای سهروردی در فلسفه، ملاصدرا نگرش
دیگری را درخصوص وجود، و رابطۀ میان وجود و ماهیت بیان کرده است. ملاصدرا اوصافی را که سهروردی
از طریق نور محسوس به نور حقیقی نگاشت کرده بود، به وجود نگاشت میکند؛ ازاینرو از دیدگاه او وجود و
شبیه شده است و مجددا نظریۀ زیادت خارجی در قالب جدیدی مطرح میشود که» حد و محدود «ماهیت به
» وجود نور است «در آن اشکالات زیادت خارجی مشائی مرتفع میشود. این قرائت جدید، که از استعارة ذهنی حاصل شده، در این تحقیق زیادت خارجی متافیزیکی نامیده شده است. پس بر این اساس میتوان گفت سه،» زیادت خارجی متافیزیکی وجود «و» زیادت ذهنی وجود «،) مشائی (» زیادت خارجی وجود «قرائت تاریخی حاصل دو استعارة ذهنی درخصوص رابطۀ وجود و ماهیت است که نگارندگان مقاله، استعارة نخست را مشهور شده است.» استعارة نور «نامیدهاند، و استعاره دوم نیز در ادبیات فلسفی به» استعارة باربری «
Machine summary:
در ميان مباحث متافيزيکي رايج در فلسفۀ اسلامي، بيشک دو مفهوم «وجود» و «ماهيت »، اساسيترين مفاهيمي هستند که ذهن براي شناخت عالم خارج و تحليل واقعيت خارجي به کار گرفته است ؛ به همين دليل ، قطعا نحوة فهم ما از اين دو مفهوم ، نقش به سزايي در شکل گيري مباحث متافيزيکي در فلسفۀ اسلامي دارد که به طور قطع ، مبحث «زيادت وجود بر ماهيت »، نيز يکي از آنها است .
در اين مقاله علاوه بر بيان مدلي از استعارة مفهومي فيلسوفان مشائي درخصوص مفاهيم بنيادين ماهيت و وجود، سير تاريخي بحث تا حکمت متعاليه نيز آمده و نشان داده شده که چگونه اختلاف در استعاره هاي ذهني فيلسوفان مشائي، اشراقي و متعاليه ، سبب به وجودآمدن ديدگاه هاي مختلف درخصوص بحث زيادت وجود بر ماهيت شده است که اين مسئله در نوع خود بديع بوده و مسبوق به سابقه نيست .
براين اساس ، به نظر مي رسد آراء او زمينه ساز شکل گيري استعارة ذهني جديدي از وجود، در ذهن فيلسوفان پس از او شده است ؛ به همين دليل ملاصدرا پس از سهروردي موضوع فلسفه را دوباره همان وجود مي داند(صدرالدين شيرازي، ١٩٨١م ، ج ١، ص ٢٤)، اما بسياري از احکام و اوصافي که او آنها را براي وجود بيان کرده است ، همان اوصافي هستند که پيش از او، سهروردي آنها را براي نور بيان کرده بود.