Abstract:
هدف این پژوهش تبیین رابطه فرهنگ سازمانی و استرس شغلی با بهره وری کارکناندانشگاه بوده است. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان رسمی دانشگاه های شهر دوشنبه کشور تاجیکستان به تعداد 9272 بود که نمونه آماری پژوهش شامل 300 نفر از کارکنان بوده اند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. برای جمع اداده ها از پرسشنامه سنجش استرس شغلی استایمز (۱۹۷۷) و پرسشنامه سنجش نگرش های فرهنگی هافستد (1980) و پرسشنامه سنجش بهره وری هرسی و بلانچارد وگلداسمیت استفاده گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ازمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. نتایج نشان داد که فاصله قدرت، فردگرایی و مردگرایی میتواند منجر به افزایش استرس شغلی شود و برعکس تضعیف این مؤلفه ها منجر به کاهش استرس شغلی میگردد. با مدنظر قرار دادن ضریب تأثیر مربوط به مؤلفه امتناع از ریسک باید گفت تقویت مؤلفه مذکور میتواند منجر به کاهش استرس شغلی و برعکس تضعیف این مؤلفه منجر به افزایش استرس شغلی میگردد. نتایج نشان داد تقویت فاصله قدرت، فردگرایی و مردگرایی میتواند منجر به کاهش بهره وری کارکنان و برعکس تضعیف این مؤلفه ها میتواند منجر به افزایش بهره وری کارکنان شود. هم چنین نتایج نشان داد که افزایش استرس شغلی میتواند منجر به کاهش بهره وری کارکنان و برعکس کاهش این متغیر میتواند منجر به افزایش بهره وری کارکنان می شود. بر اساس نتایجمیتوان گفت متغیر استرس شغلی در رابطه بین فاصله قدرت، فردگرایی، امتناع از ریسک و مردگرایی نقش میانجی ایفا میکند.
Assessment Questionnaire (1980) and the Hershey, Blanchard, and Goldsmith Productivity Assessment Questionnaire were used to gather information. Pearson correlation coefficient and regression analysis tests were used to analyze the data. The results showed that the gap between power, individualism and masculinity could lead to increased job stress and Conversely, weakening these components leads to reduced job stress. Considering the impact factor related to the component of risk avoidance, it should be said that strengthening this component can lead to a reduction in job stress and vice versa, weakening this component will lead to an increase in job stress. The results showed that strengthening the power gap, individualism and masculinity could lead to a reduction in employee productivity and, conversely, a weakening of these components could lead to an increase in employee productivity. The results also showed that increasing job stress can lead to a decrease in employee productivity and, conversely, a decrease in this variable can lead to an increase in employee productivity. Based on the results, it can be said that the variable of job stress plays a mediating role in the relationship between power distance, individualism, risk rejection and masculinity.
Machine summary:
واژگان کلیدی: فرهنگ سازمانی ،استرس شغلی و بهره وری ١ - عضو هیات علمی- گروه علوم تربیتی, واحد مسجد سلیمان , دانشگاه آزاد اسلامی, مسجد سلیمان , ایران مقدمه فرهنگ سازمانی (organizational culture)، مشتمل بر همه مولفه ها و شاخص هایی است که اعضای سازمان تجربه می کنند و بر آن اساس محیط کار خود را توصیف می کنند.
تاثیر فرهنگ سازمانی بر کارکنان و اعضای سازمان به حدی است که با بررسی زوایای آن می توان به چگونگی رفتار، احساسات ، دیدگاه ها و نگرش های اعضای آن پی برد و واکنش احتمالی آنان را در قبال تحولات مورد نظر پیش بینی و ارزیابی کرد(٦ p ,٢٠٠٩,Talebian, Vafaie).
(رجوع شود به تصویر صفحه) نتایج جدول نشان می دهد که متغیر فاصله قدرت دارای میانگین ٢٠/٠٨ و انحراف معیار ٤/٨٣ بوده است .
(رجوع شود به تصویر صفحه) نتایج جدول ٣ نشان می دهد که متغیر استرس شغلی دارای میانگین ٧٦/٧٧ و انحراف استاندارد ٧/١٠ بوده است .
آزمون فرضیه اصلی : فرهنگ سازمانی و استرس شغلی بر متغیر بهره وری کارکنان دانشگاه های شهر دوشنبه کشور تاجیکستان تأثیر دارند.
(رجوع شود به تصویر صفحه) مقادیر برآورد شده در جدول ١ نشان دهنده این است ؛ - مؤلفه های فرهنگ سازمانی در مجموع ٥٢ درصد از واریانس متغیر بهره وری کارکنان را تبیین میکند که با مدنظر قرار دادن مقادیر حجم اثر مربوط به ضریب تعیین میتوان گفت این مقدار حجم اثر بزرگ برآورد میشود.
نتایج حاکی از ارتباط بین مولفه های فرهنگ سازمانی با بهر وری و وجود رابطه بین استرس شغلی با بهره وری کارکنان است .