Abstract:
حافظ، توانی شگرف در گزینش بهترین واژهها، برای انتقال معانی دارد. بسامد معنادار انواع «من» و «ما» در شعر حافظ، بیانگر آن است که شاعر از این شیوههای خاص زبانی برای بیان گزارههای شخصی، اجتماعی، عرفانی، ملامتی، عاشقانه و دغدغههای جهانشمول بشری، بهره میگیرد. حافظ، در پیوند با مضمونهای اشارهشده، در حدود 200 بیت انواع «من» و «ما» را در همه سرودههایش بسیار هنرمندانه بازتاب داده است. عنصر عشق، بهگونهای پیدا و پنهان با «من» و «ما»پردازیهای حافظ، پیوسته است. در «ما» و «من» عشقباز و ملامتی حافظ، سرنوشت جاودانهی بشر با همهی فراز و نشیبش، جلوه میکند. بنمایهی برجسته در «من» و «ما»های بشری حافظ عشق، ملامت و تقدیر است؛ راهپوییای ناگزیر و گریزناپذیر. «ما» نیز در منطق و شیوهی شاعری حافظ کاربردی چندگانه دارد و مضمونهای آمده در انواع «من» را با بسامد کمتری، بازتاب میدهد. با توجه به رسالت شعر حافظ، بازتاب انواع «ما» و «من» توصیفی و اسنادی، مدخلهایی هستند که نگرش شاعر را به پسندها و ناپسندهای روزگار، غربت انسان و تناقضهای وجودیاش، نشان میدهد. در «ما» و «من» غنایی حافظ، همهی بالا و پست انسان، نمایان است. کاربرد صفات جمع جانشین اسم، تتابع اضافات، صفات پیاپی با واو عطف و صفات و اضافات پس از تخلّص شعری نشانههای دیگری هستند که به شناخت «ما» و «من» غنایی در اشعار حافظ کمک میکنند.
Hafez has an exceptional ability in choosing the best words to convey meanings. The significant frequency of the pronouns "I" and "we", with various meanings and functions, in Hafez's poetry indicates that the poet tends to express personal, social, mystical, reprehensible, romantic, cosmic and eternal human sorrows. Hafez, in about 200 verses, reflects different types of "I" and "we" in connection with the mentioned subjects, very artistically. The issue of love, in a sort of visible and invisible way, is connected with Hafez's 'I' and 'we', as the affectionate and melancholic beings, manifests the eternal destiny of human beings with all its ups and downs. The prominent themes in Hafiz's 'I' and ' we', as a human being, are love, blame, and fate, something inevitable and inescapable in life. The pronoun 'We' also has multiple meanings in Hafez's perception and poetic style, resembling those found in 'I', but with a lower frequency. Considering the main tenets of Hafez's poems, the presence of different kinds of descriptive and attributive 'we' and 'I', represents the poet's attitude towards desirable and undesirable aspects of the time, estrangements, and human existential contradictions. However, the employment of affectionate 'we' and 'I', in Hafez's poems, manifests all good and evil traits of human beings. The use of collective noun adjectives, consecutive fixed phrases, consecutive adjectives with “and” as a conjunction,adjective, or addition, used after the poet’s pseudonym, are the signs that contribute to a better understanding of 'I' and 'we' in Hafez’s lyrical poetry.
Machine summary:
بسامد معنادار انواع «من » و «ما» در شعر حافظ ، بيانگر آن است که شاعر از اين شيوه هاي خاص زباني براي بيان گزاره هاي شخصي، اجتماعي، عرفاني، ملامتي، عاشقانه و دغدغه هاي جهان شمول بشري، بهره ميگيرد.
شفيعيکدکني، در بحثي ديگر، شعر را پيوند تخيل و عاطفه ميداند و با تأکيد بر ارزش عاطفه در قوام شعريت شعر، به ارتباط مستقيم عواطف شاعر و ظهور «من »هاي شاعران اشاره و «من »هاي شخصي، اجتماعي و بشري را متأثر از عنصر عاطفه ، ميداند و با توجه به پردامنگي «من » بشري و انساني ميافزايد: «من هاي بشري و انساني که از مرز زمان و مکان محدود، فراتر ميروند، براي آن ها سرنوشت انسان و مشکلات حيات انساني مطرح است ؛ مانند خيام و مولوي و حافظ و بسياري از گويندگان شعرهاي عرفاني در ادب فارسي» (شفيعيکدکني، ١٣٨٣: ٨٦-٨٨).
در اين پژوهش ، تلاش بر آن است تا در غزل هاي حافظ که نمايشگاه شش قرن «تجارب ارجمند هنري و فرهنگ شعري» است (محمدبن منور ميهني، ١٣٩٣: بيست و سه )، روايت هاي گوناگون شاعر از وجود معماگون انسان و دل مشغوليهايش نشان داده شود و به گونه اي توصيفيتحليلي، بن مايه ها و موضوعات انواع من و ما، در آينه ي اشعار حافظ بررسي گردد.
در غزل هاي حافظ ، «من » و «ما» با عهد ازل ، تقدير، آفرينش آدم ، نصيبه ي عشق ، ملامت ، راه نشيني، اشتياق و آرزومندي، خاکساري ، قلندري و رياستيزي، مسکنت و فقر، دل سوختگي و سرگشتگي، ديوان قسمت و ميراث فطرت در پيوند است .