Abstract:
ملاصدرا نظریه تطابق عوالم را از عرفان برای اثبات علم تفصیلی خداوند در مقام ذات وارد فلسفه خویش مینماید. ایشان بدون کمترین انحرافی از اصالت وجود و بدون آنکه کوچکترین آسیبی به وجود بحت و صرف و بسیطبودن خداوند برسد، حضور ماهیات را در عوالم برتر و حتی عالم الوهیت به اثبات میرساند؛ آنگاه با توجه به علم خداوند به ذات خویش، علم خداوند به جمیع اشیا و ماهیات را در مقام ذات به اثبات میرساند. چگونگی حضور ماهیات در عوالم برتر که ثمره تطابق وجودی عوالم است، دستاوردی است که نه تنها علم الهی بلکه معضل اصلی معرفتشناسی یعنی چگونگی حکایتگری مفهوم ذهنی نسبت به خارج را نیز حل مینماید. ملاصدرا وحدت ماهیت را در دو موطن عین و ذهن مسلم میداند و از سوی دیگر اینهمانی وجودی را مناط علم و منشأ تطابق ماهوی معرفی میکند. با توجه به حدّ وجودبودن ماهیت و تفاوت درجه وجود عینی و ذهنی، چگونگی تطابق ماهوی عین و ذهن محل سؤال بوده و حلّ آن در فهم چگونگی تطابق عوالم است که مسئله مورد پژوهش ماست.
Machine summary:
com تاريخ دريافت : ٩٨/٠٥/١٨ تاريخ تأييد: ٩٨/١٠/٠٤ مقدمه نظريه تطابق عوالم چهارگانه طبيعت ، مثال ، عقل و الهي از جمله مسائلي است که اصالت ماهيت هيچ راهي به آن ندارد؛ لکن بر اساس تحليل دقيق اصالت وجودي از «جعل » و «عليت » که منجر به «وحدت تشکيکي وجود» ميگردد، کاملاً تطابق وجودي ميان اين عوالم قابل اثبات است و معلوم ميگردد هر عالم برتري، نسبت به عالم مادون خود در عين حالي که از وحدت و بساطت شديدتري برخوردار است ، حقيقت آن عالم پايين تر را به نحو وجود برتر در بر دارد.
حقيقت آن است اين تمام دستاورد صدرالمتألهين در اين زمينه نيست ؛ صدرا بدون کوچک ترين انحرافي از مبناي اصالت وجودي خود، در تطابق عوالم ، پاي ماهيات را نيز به معرکه باز ميکند و از نحوه حضور آنها در عوالم برتر و حتي عالم اله نيز سخن ميگويد و حضور اين ماهيات که مثار کثرت اند، به گونه اي است که کوچک ترين لطمه اي به بساطت عوالم برتر نميرساند و در اينجاست که ايشان معناي ديگري از قاعده «بسيط الحقيقۀ کل الاشياء و ليس بشيء منها» ارائه ميدهد و «بسيط الحقيقۀ» در عين حال که وجود هيچ يک از ماهيات نيست ، مجلي و مظهر براي تمام ماهيات ميگردد و ديگر اينجا تنها سخن از دربرداشتن حقيقت وجودي جميع موجودات نزد «بسيط الحقيقۀ» نيست و با چنين رويکرد و فهم دقيقي از «بسيط الحقيقۀ» چگونگي علم تفصيلي خداوند به اشيا در مقام ذات (علم پيش از ايجاد) که دغدغه جدي جميع حکما بوده است ، حل ميگردد؛ يعني با توجه به علم خداوند به ذات خويش ، علم خداوند به جميع اشيا و ماهيات در مقام ذات و قبل از ايجاد به اثبات ميرسد.