Abstract:
هدف پژوهش، اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان به روش اجتماع پژوهشی براضطراب تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. شرکت کنندگان شامل 40 نفر از دانش آموزان پایهی ششم ابتدایی شهر مراغه در سال تحصیلی 1399-1398 به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در هر یک از گروههای آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب تحصیلی ((Philips, 1978 دارای چهار مولفه ترس از ابراز وجود، فقدان اعتماد به نفس، واکنشهای فیزیولوژیک و اضطراب امتحان میشود. در گروه آزمایشی از آموزش فلسفه به کودکان به روش اجتماع پژوهشی و گروه کنترل از روش تدریس سنتی استفاده گردید. برای تحلیل دادهها از کواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش فلسفه به کودکان به روش اجتماع پژوهشی بر کاهش اضطراب تحصیلی (001/0 P= ,126/31F=) تاثیر معنیداری دارد. همچنین اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان به روش اجتماع پژوهی در کاهش اضطراب امتحان (884/47F=)، واکنشهای فیزیولوژیک (876/38F=)، ترس از ابراز وجود (480/37F=) و فقدان اعتماد به نفس (575/37F=) با 001/0 P= معنیدار بود. بنابراین، بکارگیری روش آموزش به فلسفه به کودکان به روش اجتماع پژوهشی بر کاهش اضطراب تحصیلی دانشآموزان تاثیر بسزایی دارد.
The aim of this study was to determine the effectiveness of teaching philosophy to children through the research community method for students' academic anxiety. The research method was quasi-experimental in which a pre-test-post-test design with a control group was used. The study participants included 40 sixth grade elementary students in Maragheh in the academic year 2019-2020. who were randomly selected by cluster sampling and randomly assigned to each of the experimental and control groups. Research instruments include the Academic Anxiety Scale (Philips, 1978), which has four components: fear of assertiveness, lack of self-confidence, physiological reactions, and test anxiety. In the experimental group, teaching philosophy to children was used by the research community method and in the control group, the traditional teaching method was used. Multivariate analysis of covariance was used to analyze the data. The results showed that teaching philosophy to children through the research community method has a significant effect on reducing academic anxiety (P = 0.001, F = 31.126). Also, the effectiveness of teaching philosophy to children through sociological research method in reducing test anxiety (P = 0.001, F = 47.884), physiological reactions (P = 0.001, F = 38.866), fear of assertiveness (0.001). P = 37.480 = P) and students' lack of self-confidence (P = 0.001, F = 37.55) were significant. Therefore, applying the method of teaching philosophy to children through the research community method has a great effect on reducing students' academic anxiety.
Machine summary:
5. یافتهها بهمنظور بررسی این سؤال که «آیا آموزش فلسفه به کودکان بهروش اجتماع پژوهشی در کاهش اضطراب تحصیلی دانشآموزان اثر میگذارد؟» نمرات میانگین و انحراف استاندارد اضطراب تحصیلی و ابعاد آن در مراحل پیشآزمون و پسآزمون در گروه آزمایش و کنترل با روش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) مقایسه شد.
نتایج جدول 6 حاکی از آن است که آموزش فلسفه به کودکان بهروش اجتماع پژوهشی در مؤلفههای اضطراب تحصیلی، اضطراب امتحان (001/0P=، 666/53F=)، ترس از ابراز وجود (001/0P=، 950/32F=)، فقدان اعتمادبهنفس (001/0P=، 422/48F=)، و واکنشهای فیزیولوژیک (001/0P=، 151/36F=) دانشآموزان تأثیر دارد.
6. بحث و نتیجهگیری یافتههای پژوهش بیانکنندۀ آن است که آموزش فلسفه به کودکان بهروش اجتماع پژوهشی در کاهش اضطراب تحصیلی دانشآموزان پایۀ ششم ابتدایی تأثیر دارد.
یافتۀ فرضیۀ دوم پژوهش نشان داد که آموزش فلسفه به کودکان بهروش اجتماع پژوهشی در کاهش اضطراب امتحان دانشآموزان پایۀ ششم ابتدایی تأثیر دارد، این یافته با نتایج کریستنسن (Christensen 2012) همخوان است که نشان داد اضطراب تحصیلی موجب اختلال در عملکرد تحصیلی، وقفه در یادگیری، و تضعیف مهارتهای مطالعۀ دانشآموزان میشود.
درمجموع، براساس نتایج حاصل از پژوهش مشخص شد که آموزش فلسفه برای کودکان بهروش اجتماع پژوهشی در کاهش اضطراب تحصیلی دانشآموزان تأثیر دارد و درنتیجه، این گروه از دانشآموزان میتوانند اعتمادبهنفس و ابراز وجود را در خود پرورش دهند و واکنشهای فیزیولوژیکی ناشی از اضطراب تحصیلی و اضطراب امتحان را در خود کاهش دهند و اضطراب کمتر و سلامت روان بالاتری را تجربه کنند (Wrarne et al.