Abstract:
در این مقاله با هدف فراهم ساختن زمینه اصلاحات تحقیقی و قضایی در زمینه سن مسئولیت کیفری اطفال
و نوجوانان با تمرکزی به سن مسئولیت کیفری در ایران به پیامد سن مسئولیت کیفری کودکان و
نوجوانان از منظر نظریات جرمشناختی و روان شناختی پرداخته شده است. توضیح اینکه سیاست تقنینی
ایران، سن مسئولیت کیفری را مقارن سن بلوغ فقهی دانسته و بلوغ کیفری که قطعا پیامدهای حساسی را به
همراه دارد را با توجه به واقعیت های اجتماعی به ظور شایسته در نظر نداسته و به نوعی باعث بزهکاری
زودرس کودکان و نوجوانان شده است و امکان جرمزایی آن نیز در پرتو نظریهی برچسب زنی و گسترش
مرزهای حقوق کیفری از رهگذر افزایش تابعان آن از پشتیبانی یافته های جرمشناختی برخوردار نیست. نیاز
دیده شد که در تحقیق حاضر راهکارسنجیهایی در ارتباط با مسئولیت کیفری در عرصه حقوق کیفری
ارائه شده و به تعبیر راهکارهایی در جهت حذف یا کاهش مسئولیت کیفری کودکان و نوجوانان پرداخته
شده است.
Machine summary:
توضيح اينکه سياست تقنيني ايران ، سن مسئوليت کيفري را مقارن سن بلوغ فقهي دانسته و بلوغ کيفري که قطعا پيامدهاي حساسي را به همراه دارد را با توجه به واقعيت هاي اجتماعي به ظور شايسته در نظر نداسته و به نوعي باعث بزهکاري زودرس کودکان و نوجوانان شده است و امکان جرم زايي آن نيز در پرتو نظريه ي برچسب زني و گسترش مرزهاي حقوق کيفري از رهگذر افزايش تابعان آن از پشتيباني يافته هاي جرم شناختي برخوردار نيست .
بر 1 اساس يافته هاي روانشناختي فرايند يادگيري هنجارهاي اجتماعي که هنجارهاي کيفري نيز جزو آن است فرايند تدريجي محسوب ميشود؛ يعني انسان بر اساس آزمون خطا از زمان کودکي به تدريج ياد ميگيرد که چه رفتارهايي را بايد انجام بدهد و از ارتکاب کدام رفتارها پرهيز نمايد، اين واقعيت علمي در بحث سن مسئوليت کيفري نيز تأثيرگذار بوده است يعني قانونگذاران کيفري تلاش نمودند تا براساس ميزان رشد و قوه تميز کودکان در قبال رفتارهاي ناقض قانون کيفري آنان واکنش مناسب را نشان دهند بر اين اساس مي بينيم که در قوانين کيفري اکثر کشورها فرايند مسئول دانستن کودکان و نوجوانان در قبال ارتکاب رفتارهاي مجرمانه فرايندي تدريجي است که در قوانين کيفري قبل از انقلاب نيز از اين سياست پيروي شده بود پس از پيروزي در اين زمينه قوانين مختلفي داشتيم که اخرين آن قانون مجازات اسلامي مصوب ١٣٩٢ است .
3 به نظر ميرسد که پيشگيري زودرس که تمام توجه خود را در مراحل رشد کودکان معطوف داشته علاوه بر مطالعه شخصيت کودک و نوجوان به شناخت عوامل اجتماعي و آسيب هاي اطراف آنان نيز توجه ميکند و در نتيجه بايد فاکتورهاي خطر دوران زندگي کودکان و نوجوانان بزهکار ارزيابي شود تا تکرار جرم آنها کاهش يابد.