Abstract:
ابنرشد، فیلسوف پرآوازه عالم اسلام، در رساله مشهور فصل المقال فی ما بین الشریعه و الحکمه من الاتصال، میکوشد تا حجیت شرعی فلسفه را اثبات کند. وی برای نشان دادن این حجیت از عبارت «فاعتبروا یا اولی الابصار» در آیه دوم سوره حشر استفاده میکند. این آیه، محل اختلاف مفسران، فقیهان و متکلمان بوده و هریک برای واژه اعتبار در این آیه احتمالاتی را بیان کردهاند. گروهی آن را بهمعنای پند دانسته و گروهی دیگر آن را بیانگر حجیت قیاس شرعی یا فقهی میدانند. ازآنجاکه ابنرشد، «اعتبار» را معادل قیاس عقلی دانسته، پرسش پیشرو آن است که چرا او به چنین دیدگاهی گرویده؟ و آیا این گرایش او براساس دلایلی استوار بوده است؟
Averroes, the famous philosopher of the Islamic world, tries to prove the religious authority of philosophy in the famous treatise "fasl al-Maghal fi ma bayn al-Hikmat va al-Shariat men al-Etesal". To show this authority, he uses the phrase "Therefore take a lesson, O you who have eyes" in the second verse of Surah al-Hashr (No. 59). This verse is the place of dispute between commentators, jurists and theologians, and each of them has expressed possibilities for the word "E'tebar" (validity/taking a lesson) in this verse. One group considers it to mean advice and another group considers it to express the authority of religious or jurisprudential. Since Ibn Rushd equates "validity" with rational analogy, the leading question is why did he adopt such a view? Andwhether this tendency was based on a reason?
Machine summary:
ابنرشد میگوید: «خود شرع، مردم را دعوت و بلکه تشویق کرده است تا به «اعتبار» در موجودات بپردازند و ازآنجاکه کار فلسفه و هدف آن هم، اعتبار در موجودات است، پس خود شرع از مردم خواسته است به فلسفهورزی روی بیاورند» (همان).
آیه دیگر «أَوَلَمْ ینْظُرُوا فی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیءٍ» (اعراف: 185) است که این آیه را دلیل بر توصیه و تشویق بر قیاس عقلی و شرعی میداند و از واژه «حث» برای نشان دادن اراده شارع در اینجا بهره میگیرد و میگوید: «و هذا نص بالحث على النظر فی جمیع الموجودات» (ابنرشد، بیتا، ص22).
آیتالله سبحانی با اشاره به عبارت «فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِیالْأَبْصَارِ» در آیه دوم سوره مباركه حشر، به نقد رأی فخررازی میپردازد و میگوید: این عبارت جواز قیاس نیست، اما اهلسنت از اینكه خداوند میفرماید از نتیجه این واقعه عبرت بگیرید و بدانید كه در موارد مشابه نیز همین حادثه رخ میدهد، نتیجه میگیرند كه میتوان در قوانین دین قیاس كرد؛ درحالیكه هرگز چنین نیست.
5. اعتبار به معنای قیاس عقلی ابنرشد این آیه را دلیل بر وجوب قیاس عقلی و یا عقلی و شرعی با هم گرفته است (ابنرشد، بیتا، ص28).
پس در اینجا مراد وی از قیاس شرعی چیست؟ ابنرشد اصل قیاس در شرع را قبول دارد و ازاینرو برای دفع نظرات ظاهریه، «اعتبار» در این آیه قرآن را دال بر قیاس شرعی نیز دانسته است؛ اگرچه در ادامه این بحث در فصلالمقال، چندان بر آن پای نمیفشرد؛ زیرا از نظر وی، قیاس درهرحال باید یقینآور باشد و در صورتی قیاس شرعی حجیت دارد که بر اصول منطقی استوار باشد.