Abstract:
از دیدگاه اوشو، انسان حیوان ناقصی است که به تنظیم و برنامهریزی زندگی خویش میپردازد. اوشو تفاوت اصلی انسان و حیوان را در توانایی برنامهریزی و عدم توانایی برنامهریزی زندگی و بروز احساسات و هیجانات خلاصه میکند. انسان در تعیین سرنوشت خود محور واصل است و اوست که آینده خود را رقم میزند. او در درون خود دارای سرشتی کمالخواه و سعادتطلب است که با قدرت تامه خود بهشت (لذتجویی) یا جهنم (سرکوب جنسیت و مبارزه با هواهای نفسانی) را انتخاب میکند. این در حالی است که این اندیشه از لحاظ ناسازگاری درونی دچار بحران تناقض در گفتار است؛ ضمن اینکه مبانی این اندیشه از عقلانیت معتبری برخوردار نیست. از لحاظ ناسازگاری بیرونی نیز، انسان دارای دو بُعد روحانی و جسمانی است که بُعد روحانی، اصل و نگهدارنده بُعد جسمانی که تنها یک ابزار است، می باشد و بقاء انسان تنها به بُعد روحانی اوست.
Osho is incomplete from the perspective of the human animal that may contribute to the setting and planning of their lives. Osho The main difference in the ability of planning and lack of human and animal life and feelings and emotions sums planning ability. Human self-determination and is principle and that its future MyZnd figure. He has within himself the power of nature is KmalKhvah and SadtTlb your perfect paradise (LztJvyy) or hell (gender oppression and struggle with passions) chooses. However, the idea of the incompatibility of internal crisis, while the foundations of the idea of rationality paradox of speech is not valid. And in conflict with both the spiritual and physical outer man is the spiritual dimension, and maintenance of the physical and human survival is not only a tool only to his spiritual dimension.
Machine summary:
تحليلي انتقادي ديدگاه هاي اوشو درباره ماهيت انسان بر اساس مباني عرفان اسلامي 1 محمد اسماعيل عبداللهي چکيده از ديدگاه اوشو، انسان حيوان ناقصي است که به تنظيم و برنامه ريزي زندگي خويش مي پردازد.
وجه تمايز انسان و حيوان اين است که انسان ، خود، به تنظيم و برنامه ريزي زندگي خود مي پردازد اما ديگر حيوانات قادر به اين کار نيستند، بلکه زندگي شان از قبل برنامه ريزي شده و از مسير غريزي خود خارج نمي شوند و انسان تنها حيوان ناقصي است که رشد و٤٩کمال براي او ممکن است .
او همچون يک فعليت زاده نمي شود و اين امر چيزي ويژه و فوق العاده است ؛ زيرا در تمام جهان هستي تنها انسان است که همچون يک بالقوه زاييده مي شود، بقيه حيوانات ١- اوشو، در هواي اشراق ، ترجمه فرشيد قهرماني و فريبا مقدم ، تهران ، کتاب آوند دانش ، ١٣٨٢ش ، ص ١٠٩.
از نگاه اوشو، انسان موجودي بالقوه است که بالقوه بودن او فرصتي است براي اين که از ظلمت بيرون آمده و به سوي نور رود و معرفت خفته او بايد بيدار شود.
اوشو، حس خداجويي را از بدو تولد در وجود کودک فطري مي داند و انسان ها را عاشق خدا مي پندارد با اين تفاوت که خدايي که اوشو در آثار خود به تصوير مي کشد، همان زندگي است نه يک موجود نامتناهي و بي نقص : «خداجويي امري است فطري و ما با آن زاده مي شويم ...