Abstract:
شناخته شدن سردار شهید قاسم سلیمانی به عنوان ژنرال شکستناپذیر در عرصههای میدان نبرد، بر کسی پوشیده نیست. اما به قدر عیان بودن قدرت فرماندهی نظامی ایشان، جنبههای انسانی ایشان مغفول مانده است. این مقاله در صدد است تا با اتکای بر روش روایتپژوهی، روایت مناسبی از هدف مورد بررسی را ارائه نماید.
نشان میدهند که مفهوم ولایت به عنوان جنبه بارز انسانی حاکم بر اعمال سردار، تعامل او با نخبگان و مردم عامّی را چنان سمت و سو داده است که وی، کار کردن برای مردم را وسیله قرب الی الله میداند. او دارای نگرش مثبت به دیگران بوده و از این رو شناخت و احترام به شخصیت دیگران را در سرلوحه تعاملات خود داشته است. درک موقعیت فرد مخاطب خارجی و داخلی و توان پرذازش اندیشه مخاطب، جهت ارتقای همدرکی با ایشان از خصیصههای برجسته او و نهایتا مکتب منسوب به اوست.
نتایج سه جریان ارتباطی مهم در تشریح جنبههای انسانی سردار قابل مشاهده است: جریان تعاملات اجتماعی (در تعامل بین انسان ذیحق و انسان صاحب کرامت)، جریان عبودیت
(در تعامل بین انسان ذیحق و انسان به مثابه خلیفهالله) و جریان هدایت (در تعامل بین وجه خلیفهالهی انسان و وجه صاحب کرامت بودن او). این سه جریان در الگوی نهایی پژوهش ارائه شده است.
It is not a secret that Sardar Shahid Ghasem Soleimani is known as an invincible general on the battlefield. But as far as the power of his military command is concerned, his human aspects have been neglected. This article intends to provide a suitable narrative of the purpose under study, relying on the method of narrative research.
The findings show that the concept of Velayat as a prominent human aspect governing the actions of the commander has diverted his interaction with the elites and the general public to such an extent that he considers working for the people as a means of nearness to God. He has a positive attitude towards others and therefore has knowledge and respect for the personality of others at the forefront of his interactions. Understanding the position of the external and internal audience and the ability to process the audience's thought, in order to promote understanding with them is one of his outstanding features and ultimately the school attributed to him.
The results show that three important communication currents can be seen in describing the human aspects of Sardar: the flow of social interactions (in the interaction between the righteous man and the dignified man), the flow of servitude (in the interaction between the righteous man and man as the caliph) and the flow of guidance ( In the interaction between the aspect of the divine caliph of man and the aspect of his dignity). These three streams are presented in the final research model.
Machine summary:
یکی از مباحثی که مورد غفلت واقع شده است، بررسی جنبههای انسانی شهید است و بیان این ویژگیها میتواند برخی از افراد را برای این کشور و جهان اسلام تربیت کند.
برای اینکه این ارتباط متعالی انسان برقرار شود و او بتواند جایگاه رسالت مقدس خود را پیدا کند، لازم است که ایده مرکزیت خدا را در تمام ابعادش، در همه ابعاد مکانی و زمانی بشر به خاطر سپرده شود (فکوهی، 1382).
خداوند صفاتی را برای انسانها در قرآن مشخص کرده است که این صفات به ذات و روح الهی انسان اشاره دارد.
این شایستگی مخصوص انسان کاملی است که نه تنها عالم به اسمای حسنای الهی است، بلکه معلّم فرشتگان نیز میباشد (جوادی آملی، تفسیر انسان به انسان، 1387) (طباطبائی، 1378): «قَالَ یَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ: فرمود: اى آدم!
برتری به اثر داشتن جنبه تشریعی: این نوع هدایت یعنی هدایت تکوینی است که خداوند به واسطه آن موجودات را هدایت میکند: «قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى: گفت پروردگار ما همان کسى است که به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده، سپس هدایت کرده است»، 3 در میان موجودات جهان آفرینش، انسان موجودی است که به جز المؤمنون، آیه 14 السّجده، آیه 7 طه، آیه 50 صبغه تکوینی دارای جنبه تشریع نیز میباشد (جوادی آملی، تفسیر انسان به انسان، 1387).
بنابراین، انسان به عنوان موجودی که قابلیّت خلیفه الهی شدن در او نهاده شده است و به دلیل وجود فطرت الهی که خداوند متعال در وجود او قرار داده، دارای هدایت تشریعی است و در این زمینه نسبت به کلّ موجودات جهان هستی برتری و فضیلت دارد.