Abstract:
برخی از پژوهشگران این گمان را مطرح کردهاند که گرمایش شتابناک شمالگان (گرمایش سریعتر مناطق قطبی نسبتبه سایر مناطق) موجب تغییرات آبوهوایی در عرضهای میانه شدهاست. این تغییرات شامل کاهش شیو دما میان شمالگان و عرضهای میانه و تضعیف و تموج بادهای غربی میشود. برای بررسی این گمانه و تاثیر آن بر روی تغییرات دمایی در ایران، در این پژوهش از روش تموج تجمیعی استفاده شدهاست. بدینمنظور از دادههای دمای کمینه و بیشینۀ 36 ایستگاه همدید سازمان هواشناسی کشور، دادههای روزانۀ نوسان شمالگان از مرکز پیشبینی آبوهوایی نوا و دادههای ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 700 هکتوپاسکال از پایگاه دادههای مرکز ملی پیشبینی محیطی وزارت انرژی (NCEP/DOE) در بازۀ زمانی 1394-1358 استفاده شد. بررسیها افزایش مقدار تموج را در چند سال اخیر، هم در میانگین روزانه و هم در میانگین فصلی و سالانه نشان میدهد. افزایش مقدار تموج نشاندهندۀ افزایش دامنۀ موج و افزایش تعداد فرینهای آبوهوایی است؛ ازاینرو در صورت افزایش فراوانی این الگوها باید انتظار افزایش رویدادهای فرین آبوهوایی را داشته باشیم. همبستگیها میان تموج تجمیعی و دمای کمینه و بیشینه و نوسان شمالگان نشان میدهد که مقادیر مثبت (منفی) نوسان شمالگان موجب افزایش (کاهش) تموج تجمیعی و درنتیجه کاهش (افزایش) دمای کشور در فصل سرد سال میشود.
One of the clearest manifestations of climate change is greater near-surface warming of the high latitudes than the low or middle latitudes of the Northern Hemisphere. This so-called Arctic amplification (AA) is evident in observations over recent decades. This disproportionate temperature rise is expected to influence the large-scale circulation, perhaps with far-reaching effects. The North/South temperature gradient is an important driver of the polar jet stream, thus as rapid Arctic warming continues, one anticipated effect is a slowing of upper-level zonal winds. It has been hypothesized that these weakened winds would cause the path of the jet stream to become more meandering, leading to slower Eastward progression of ridges and troughs, which increases the likelihood of persistent weather patterns and consequently extreme events.In the present research, we have attempted to detect the impacts of change atmospheric circulations under this hypothesis on variations of temperature in Iran and develops a method to assess the estimation of these changes in the studied area.