Abstract:
اطلاعات ما از زنان ایرانی در سراسر تاریخ دورهی اسلامی همواره کاستیهایی داشته است و ساختارهای سیاسی و اجتماعی مردسالارانه، زنان را در جایگاه فروتری نسبت به مردان نشاندهاند. منابع تاریخی دورهی صفویه نیز به سبب برخی محدودیتهای عرفی و مذهبی از وضع آموزش زنان به ویژه بانوان بیوت علمای شیعه اطلاعات اندکی به دست میدهند و زنان این دوره را کمسواد و فاقد نقش اجتماعی نشان میدهند؛ حال آنکه گزارشهای برخی کتب تراجم و رجال از فعالیتهای علمی و تعلیمی بانوان بیوت علمای شیعه و آثار ارزشمند بازمانده از آنان، گواه سنت بنیادین آموزش در میان ایشان است. در این مقاله بر پایهی منابع خطی و چاپی تاریخی و کتب تراجم، کوشش شده است تا سهم بانوان در آموزش و تالیف در این دوره بررسی شود.
In the history of Islamic civilization, we encounter a lack of information about women, because of the patriarchal social and political structure which degraded women. The historical sources of the Safavid era, due to some civil and religious restrictions, don't provide us with adequate information on women, and in our case, women in the family of Shia scholars. As a result, they picture them as illiterate and socially inactive. On the other hand, it is possible to find some evidence, in biographical books, which inform us of a pedagogical tradition for women in the family of Shia scholars. The remaining works of these women are also another significant evidence. Our aim with this paper was to survey women's role in pedagogy and knowledge production based on manuscripts and published historical and biographical sources.
Machine summary:
در مقدمه ي مقاله ، نگارنده با تقسيم بندي بانوان آن دوره به سه دسته ، دسته ي نخست را متعلق به بانوان نخبه و دانشمند خانواده ي علماء و بزرگان شيعه دانسته که با پرورش در محيط̀ی عالمانه ، به مدارج والاي علم ومعنويت دست يافتند و نقش مؤثري نيز در پيشبرد مبان̀ی علم̀ی جامعه ي خويش داشتند؛ موضوع̀ی که فرير١ و ساير سفرنامه نويسان از آن غافل بوده و هيچگاه اين دسته را در تقسيم بنديهاي فرهنگ̀ی و اجتماع̀ی آن عصر لحاظ نکرده اند؛ زيرا تکيه ي بيشتر پژوهشگران دوره ي صفويبر گزارش هاي سفرنامه نويسان اروپاي̀ی است که با دربار يا برخ̀ی طبقات عامه ارتباط داشته اند و کسب اطلاع از وضع زنان بيوت علماي شيعه براي آنان مقدور نبوده است ( Mokhber Dezfoui, Ibid).
به رغم فضاي رايج آن عصر که غالباً از عدالت 569 آموزش̀ی خبري نبود و پسران بر دختران برتري داده م̀یشدند و بيشتر دختران از حق تحصيل محروم بودند، پيداست که ملاصدرا و همسرش در آموزش فرزندان ، پسران و دختران يکسان کوشا بودند؛ زيرا دختران اين خانواده ، همگ̀ی پيش از ازدواج ، با مبان̀ی و اصول علوم اسلام̀ی آشنا شده و در عرصه ي علم و ادب پيشتاز بودند و در خانه ي همسران خويش نيز از تعليم بهره مند گرديدند: أم کلثوم (١٠١٩-١٠٩٠ق .