Abstract:
احقاق حقوق شهروندی با توجه به حاکمیت قانو ن در نظام مالیاتی یکی از
مسائلی است که نیاز به مطالعه و بررسی دارد با وارد شدن به عرصه ی کاوش
در این زمینه پی میبریم که خلاء های مطالعاتی در پیرامون حقوقی نظام مالیاتی
و حاکمیت قانون در آن وجود دارد که با تئوری جامعی پر نشده است و در
بسیاری از موارد که اح تیاج به پاسخ دارد ، اندک بحث شده است . میتوان
اینگونه تفکر تحقیق را ارائه کرد که بررسی دقیق لازم است برای اینکه فهمید
حاکمیت قانون در نظام مالیاتی تا چه حدی موجب تحقق حقوق شهروندی و
برابری حقوق اعضای جامعه میشود . بررسی نقدها و تحلیل ها در این امر که
قانون چقد ر و یا چگونه حاکمیت دارد بر نظام مذکور در پایان نشان از این
میدهد که ضعف حاکمیت قانون احقاق حقوق شهروندی را دچار تزلزل
میکند. چه بسا قوانین مالیاتی تاثیر دارد بر رعایت عدالت اجتماعی در سطح
چامعه، و پرسش این است که چه اندازه حاکمیت قانون موثر است در
نظاممندی سیستم مالیاتی کشور . بررسی ما نشان میدهد که قوانین مالیاتی با
توجه به ضعف هایی که در بحث طرح و اجراء دارد بی نقص نیست و در
برخی مواقع حاکمیت مطلق قانون را در این زمینه مشاهده نمی کنیم که این امر
در عدم تحقق آرمان های حقوق شهروندی موثر است . روش تحقیق در مق اله
کنونی به صورت کتاب خانه ای بوده که مطالعه بر تحقیق های صورت گرفته ی
پیشین، دکترین و کتاب های منتشر شده در این زمینه است . در این مقاله سعی
بر این است که میزان تاثیر گذاری مشخص شده و به پرسش های متولد ذهن
در لابه لای پژوهش علمی محقق پاسخ داده شود.
Machine summary:
O. Hood Phillip's Constitutional and Administrative Law, (Oxford: oxford University Press, 2000), p.
بنابراين ، به حکم خرد و تجربـه ، موقعيـت اسـتثنايي بايد وضعيت حقوقي استثنايي باشد ١ به ديگر سخن ، منطق سياسي و حقوقي مي پـذيرد که در شرايط اضطراري يا موقعيت هاي استثنايي ، چارچوب صلاحيت هاي تعريف شده ، رده بندي هنجارها و نظارت بر قواي عمومي (مانند استيضاح ) دچار دگرگوني شـده يـا پاسداشت اصول دموکراسـي و صـيانت از حقـوق و آزادي هـاي فـردي و گروهـي بـا محدوديت هايي رو به رو گردند ١ – ٤ - حاکميت قانون اساسي گاهي نتيجه اي در پيش رو وجود ندارد و بايد به روح هر آنچه کـه اتفـاق مـي افتـد توجه کنيم و اينکه چه پيش خواهد آمد مهم نيست مهم اين است که چه پيش خواهيم آورد.
ذهن مي آيد که آيا قانون اساسي ميتوان حاکميتي درست و بـه جـا در آنچـه کـه پـيش خواهد آمد داشته باشد يا اينکه آنچه پيش رو گذاشته ايم و به وجود آورده ايم از پيش همه چيز را مشخص کرده است ؟ ميخواهيم در مورد حاکميت قانون اساسي بحث بکنيم و به لايه هاي زيرين آن نفـوذ بکنيم که چقدر حاکميت دارد و اصلا حاکميت قـانون اساسـي چـه چيـز در بـردارد و انتهاي اين خط نوشته هايي که خلق کرده ايم تا تعيين خط مشي بکننـد چيـست و بـه کجا ميرسد؟ با توجه به مباني و اصول پيش گفته ، مفهوم حداقلي و مورد وفاق از حاکميت قانون را در همين چارچوب بايد تبيين کرد.